کد خبر: 1210385
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۲ - ۰۱:۴۰
سان‌ها از ملال متنفرند، حتی حاضرند درد بکشند، به‌شرط اینکه از ملال نجات پیدا کنند. این را آزمایش بسیار مشهوری ثابت کرد که طی آن شرکت‌کنندگان را در اتاقی خالی تنها می‌گذاشتند که در آن فقط یک دستگاه شوک الکتریکی وجود داشت که با فشار دکمۀ آن می‌توانستید به خودتان شوک الکتریکی وارد کنید

جوان آنلاین: کانال تلگرامی «ترجمان» خلاصه‌ای از نوشتۀ جدید آرتور سی. بروکس در آتلانتیک با عنوان «سه راه کی‌یرکگارد برای غنی‌تر زیستن» را به اشتراک گذاشت. در این نوشته می‌خوانیم: زندگی ملالت‌بار است. روز‌ها و شب‌های تکراری ما را در چنگال خودشان می‌فشارند و سیاهی فضای ذهنمان را پر می‌کند. انسان‌ها از ملال متنفرند، حتی حاضرند درد بکشند، به‌شرط اینکه از ملال نجات پیدا کنند. این را آزمایش بسیار مشهوری ثابت کرد که طی آن شرکت‌کنندگان را در اتاقی خالی تنها می‌گذاشتند که در آن فقط یک دستگاه شوک الکتریکی وجود داشت که با فشار دکمۀ آن می‌توانستید به خودتان شوک الکتریکی وارد کنید. اکثر شرکت‌کنندگان بعد از ربع ساعت بیکار نشستن، ترجیح می‌دادند به خودشان شوک وارد کنند تا کمی سرگرم شوند. اگر به نقطه‌ای رسیدیم که به نظرمان هر روز، مثل روز‌های قبلش است و کار‌ها و تفریحات و رابطه‌هایمان دیگر لذتی برایمان ندارد، چه‌کار می‌توانیم بکنیم؟ فرهنگ امروز، جواب ساده‌ای دارد: فرار کن. اما برخلاف تصویر رایجی که می‌گوید برای بیرون آمدن از ملالت باید «چیز‌های تازه» به زندگی‌مان بیاوریم، فرار کردن به سمت کار یا رابطه‌های جدید هم می‌تواند خیلی زود دوباره ملالت‌بار شود. پس آیا هیچ راهی برای خلاصی از این تردمیل کسالت‌بار نداریم؟ کی‌یرکگور، فیلسوف مشهور دانمارکی، می‌گوید: ملال را نمی‌توان با یافتن زندگی‌ای تازه درمان کرد، برعکس، ملال فقط با عمیق‌تر شدن در زندگی‌ای که همین الان داریم تسلی می‌یابد. «وقتی زندگی تیره می‌شود، نیازی نیست به بیرون نگاه کنی، باید درونت را دریابی». از نظر کی‌یرکگارد، اولین‌بار که زندگی را ملالت‌بار می‌یابیم، نشانۀ این است که دنبال شادی‌های جدید می‌گردیم. او نام این دوره را «مرحلۀ زیبایی‌شناختی زندگی» می‌گذاشت و آن را مخصوص دورۀ نوجوانی می‌دانست. در دورۀ زیبایی‌شناختی انسان به دنبال تفریحات و لذت‌ها می‌رود و عاشق تجربه‌های جدید است. می‌خواهد مرز‌ها و آداب و رسوم را در هم بشکند و فقط لذت ببرد. اما برای اکثر انسان‌ها، این دورۀ تجربه و مصرف، گذراست و بعد از مدتی خودش ملال‌آفرین می‌شود. طوری که از خودمان می‌پرسیم: «همه‌اش همین بود؟» اینجاست که وارد «مرحلۀ اخلاقی» زندگی می‌شویم. در این مرحله، تعهدات بلند‌مدت و رابطه‌های عمیق و پایدار را می‌پسندید و ارزش چیز‌های جدید در چشمتان کم می‌شود. این مرحله عمیق‌تر و بهتر است، اما باز هم عده‌ای را خسته و ملول می‌کند. آن‌ها با وجود اینکه پیوند‌هایی عمیق و معنادار دارند، دنبال چیزی باز هم عمیق‌تر هستند. کی‌یرکگور می‌گوید این مرحله، مرحلۀ دینی زندگی انسان است که در آن به جست‌و‌جوی هدف یا غایتی متعال هستیم. آرتور سی. بروکس، نویسندۀ آتلانتیک، می‌گوید این سه مرحلۀ کی‌یرکگوری را نباید مقاطع زمانی جدا از یکدیگر در نظر گرفت. بلکه می‌شود آن‌ها سه سطح توجه، یا سه نوع نگاه به مسائلی دانست که در زندگی با آن‌ها روبه‌رو می‌شویم. اگر از دوستی‌های‌مان خسته شده‌ایم، به جای یافتن دوست‌های جدید، بهتر است رابطه عمیق‌تری با دوستانی که همین الان داریم بسازیم، و اگر از کتاب خواندن خسته‌ایم، بهتر است به جای رفتن سراغ کتاب‌های جدید، کتاب‌های قدیمی‌مان را عمیق‌تر بخوانیم.

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار