جوان آنلاین: برای حل مشکلات سرخابیها، بارها و بارها اعلام شده است قصد دارند آنها را به بخش خصوصی واگذار کنند. مانع اصلی در بحث واگذاری پرسپولیس و استقلال زمانی به وجود میآید که قیمت معنوی «برند» را روی قیمت مادی حساب میکنند! پرسپولیس و استقلال دو برند معنوی دارند که به عقیده من اصلاً قابل ارزشگذاری نیست؛ هویتی که ساختند، قدمت و هواداری که دارند، علاقهای که مردم به این دو تیم دارند و همچنین شهرتشان در آسیا و جهان به یک برند بزرگ تبدیل شده است. این برند را چه کسی درست کرده است؟ آیا دولت برای ساخت این برند آسیایی و جهانی سرمایهگذاری کرده یا تلاشهای مدیران گذشته و پیشکسوتان این دو تیم بوده است؟ یک دورهای هم البته با تدبیر مرحوم غفوریفرد خصوصی بوده و مهندس هاشمیطبا نیز از این مسئله حفاظت کرد تا این دو تیم خصوصی بمانند، اما متأسفانه بلافاصله پس از روی کار آمدن آقای مهرعلیزاده در سازمان تربیتبدنی، همه چیز تغییر کرد، این کار را با پشتوانه دستگاه قضای وقت و دفتر مرحوم شاهرودی انجام دادند. اسامی همه افراد را نیز اعلام میکنم تا مشخصاً بدانید چه اتفاقاتی در آن زمان رخ داده است. همچنین دولت اصلاحات نیز از دولتیشدن سرخابیها حمایت کرد! پرسپولیس و استقلال ضربه اصلی را همان زمان خوردند، ضربه بسیار مهلکی هم بود. اگر مرامنامه وزارت ورزش را چه حالا که وزارتخانه است و چه آن زمان که سازمان بود، مطالعه کنید، میبینید حتی یک کلمه هم در مورد حق وزارت ورزش یا سازمان تربیتبدنی برای باشگاهداری وجود ندارد، پس چطور کار به اینجا رسیده است؟ وزارت ورزش جایی در ادارهکردن دو باشگاه پرسپولیس و استقلال ندارد، البته نه فقط در این دو باشگاه، بلکه در هیچ باشگاهی. اگر قانون را به درستی مطالعه کنیم، تکلیف مدیریت باشگاهها کاملاً مشخص است. مدیریت آنها به دو دسته تقسیم میشود؛ یا باید به صورت خصوصی اداره شوند تا بتوانند حرفهای شوند یا اینکه نیمهخصوصی باشند. در این مدل، دولت سهام کمتری در اختیار دارد و تنها هدفش حمایت از آن باشگاه و تیم است. در هیچ کجای دنیا قانونی برای باشگاهداری دولتها نداریم. دیگر سازمانها از جمله شهرداریها فقط حمایت میکنند؛ زمین و امکانات میدهند و حمایت مالی میکنند، ولی در بحث مالکیت به هیچ عنوان دخالتی ندارند. طبق قوانین حرفهای مگر یک وزیر میتواند همزمان رئیس مجمع دو باشگاه رقیب باشد؟! در واقع برای این کار سندسازی انجام شده و مدرک درست کردند تا بگویند سرخابیها زیر پوشش وزارتخانه نیستند، اما به محض اینکه مجمع دو باشگاه تشکیل میشود، وزیر ورزش برای همه حکم صادر میکند. مناظرههای قربانزاده، رئیس سابق سازمان خصوصیسازی را دیدهایم. او به صورت فراقانونی حرف زد و بخش کوچکی از سهام دو باشگاه را عرضه کرد، در حالی که هیچ کس از آن سهام حفاظت نکرده است. انباشتگی دیون، سراسیمگی در تصمیمات، نداشتن بضاعت مالی متقن، عدمپاسخگویی به سیستمهای نظارتی قانونی از جمله سازمان امور مالیاتی و سازمان بازرسی کل کشور و مبهم بودن سقف و کف رقم قراردادها از جمله چالشهای بخش ستادی فوتبال است. بخشی که فوتبال را اداره میکند را صف مینامم. تبعات مدیریتی بخش صف را آزار میدهد. چرا این روزها مردم به مدیرعامل باشگاه پرسپولیس پرخاش میکنند؟ چون از تصمیمات ناراضی هستند. اگر این تصمیمات درست است، چرا نمیتوانید از آنها دفاع کنید؟ متأسفانه به برند معنوی که همان مردم و صاحبان اصلی سرخابیها هستند، ضربه وارد شده است، به همین خاطر آنها هم علیه تیمهایشان شعار میدهند. در واقع با این تصمیمات در سازماندهی و هدایت باشگاهها آشوب ایجاد میکنیم، بعد میگوییم هواداران آشوب به پا میکنند. درحقیقت من مدیر ایجاد آشوب میکنم. برای انتخاب مدیران دو باشگاه برنامه که ارائه ندادند، لااقل یک گزارش از عملکردشان به مردم بدهند. معتقدم تا روزی که دندان طمع را نکشند، برای خصوصیسازی سرخابیها اراده نکنند، معیارهای خصوصیسازی مفهوم نداشته باشد و مردم این مسئله را باور نکنند، شرایط تغییر نخواهد کرد. در حال حاضر هواداران نمیتوانند از وزارت ورزش بابت وضعیت پرسپولیس پاسخ بخواهند چراکه مجمعی وجود ندارد. اگر باشگاه خصوصی بود و مجمع عمومی داشت، آن زمان مردم میتوانستند حرفشان را در مجمع بگویند و انتقادهایشان را به گوش نمایندگانشان در مجمع میرساندند. در این صورت مجمع نیز اعضای هیئتمدیره را تغییر میداد یا اینکه بعد از بررسی دقیق و ارائه گزارش بابت عملکرد باشگاه، به هواداران میگفت انتقادهایتان درست نیست. سیستم هزینه وقتی دولتی باشد، قطعاً برای یک باشگاه حرفهای فوتبال جوابگو نخواهد بود.