جوان آنلاین: جدیدترین رمان «حسین قربانزاده خیاوی» با عنوان «تننور» در انتشارات سوره مهر به چاپ رسید. رمان پیش از جنگ تحمیلی آغاز میشود، در ادامه با جنگ گره میخورد و پیش میرود. داستان درباره پسری اهل آذربایجان به نام «آراز» است. پدر آراز تکاور نیروی دریایی ارتش است که بعد از مرگ همسرش مجبور میشود پسرش را با خود به خرمشهر ببرد و او را به یکی از دوستانش بسپارد. گرمای خطه جنوب و از طرفی فقدان مادر پسر را آزار میدهد. «نجمه» دختر میزبان سعی دارد از نگاه آراز برف و کوهستان را بشناسد و او را با نخل و گرما آشتی دهد. این ارتباط باعث سازگاری آراز با محیط میشود، اما شروع جنگ تحمیلی اتفاقات را به شکل دیگری رقم میزند. گفتوگوی ما را با قربانزاده بخوانید.
آشنایی با فضا
قربانزاده را به عنوان نویسنده نوجوانان میشناسند اینبار در رمان «تننور» جنگ را با فضای نوجوانی گره زده است. وی درباره نگارش این رمان میگوید: «این کتاب در قالب رویداد خانهام خرمشهر (شش کتاب یک شهر) نوشته شده و به همراه تعدادی از نویسندگان چند روز خرمشهر بودیم برای آشنایی با لوکیشن قصه، شهر و مناطق جنگی را از نزدیک دیدیم. با بومیان خرمشهر صحبت کردیم. با تحقیقات میدانی و مطالعه کتابها و خاطراتی که درباره خرمشهر نوشته شده بود با فرهنگ و سنت مردم جنوب بیشتر آشنا شدیم و این خیلی برای نوشتن کتاب و در آوردن فضا کمک کرد. رمان حاصل تخیل است، اما ریشه در واقعیت دارد.»
دنیای نوجوانان
قربانزاده خیاوی پیش از این با کتابهای «رد انگشتهای اصلی» و «صلیب سلمان» از انتشارات سوره مهر شناخته شده است. صلیب سلمان رمان نوجوان بود که مورد استقبال خوب مخاطبان هم قرار گرفت. وی با بیان اینکه ۲۵ سال است به عنوان مربی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان فعالیت میکند، توضیح میدهد: «بچهها و نوجوانان را از نزدیک میشناسم و از دغدغههایشان باخبرم، به نوجوانها نزدیکم و آنها را خوب میفهمم و درکشان میکنم. کتابهایی که تا به حال نوشتهام همه برای این رده سنی بوده است. مخاطب رمانهایم بیشتر بچههای کتابخوان هستند که توانایی ارتباط با آثار کمی پیچیده و سختخوان را داشته باشند.»
دغدغه
قربانزاده در «تننور» به دغدغهها و مشکلات نوجوانان در مواجهه با مقولههایی مانند جنگ، فقدان، عشق و مرگ میپردازد. نویسنده کتاب در پاسخ این سؤال که نویسندهای که برای نوجوان مینویسد تا چه حدی دستش باز است درباره این مسائل بنویسد، توضیح میدهد: «به عنوان کسی که هر روز با کودکان و نوجوانان سروکار دارم و از دغدغههایشان باخبر هستم، معتقدم باید نوجوانها را با عشق آشنا کنیم، هرچند برخی این را قبول ندارند، اما اگر نویسندگان ایرانی از عشق نگویند، اطمینان داشته باشیم نویسندههای خارجی این کار را خواهند کرد، نوجوانها نیازمند شنیدن از عشق هستند، برایشان جذابیت دارد و به سوی عشق و عاشقی کشیده میشوند. پس باید آن را درک کنند، اگر نویسنده ایرانی برایشان این خوراک را ندهد کتابهای ترجمه اینها را در اختیارش قرار میدهند. راز و رمز عشق شرقی و ایرانی وجهههای انسانی و معنوی دلنشینی دارد و بسیار سازنده است، سالم و دوستداشتنی، پس نباید کودکان و نوجوانان خودمان را از آن محروم کنیم. عشق ایرانی که در ادبیات کهن ما هم هست خیلی لطیف و نجیب است، اگر ما این را نگوییم بچهها عشقهای بیقاعده غربی را یاد میگیرند. من اعتقاد دارم باید برای نوجوانان از عشق بنویسیم و رابطههای عاشقانه که در ادبیات کهن ما موجود و متناسب با فرهنگ خودمان است را منتقل کنیم. غیر از عشق بچهها باید از طریق ادبیات با جنگ، ژانر وحشت و فراق آشنا شوند. متأسفانه بچههای ما جنگ جهانی دوم را خیلی بیشتر از جنگ تحمیلی میشناسند، چون فیلمهای زیادی در این باره دیده و داستانهای زیادی خواندهاند. اگر ما درباره جنگ به بهترین حالت ننویسیم بچهها درک درستی از آن نخواهند داشت.»
وی اضافه میکند: «گاهی از بچهها میپرسم آیا دو کودک ایرانی میتوانند دنیا را از نابودی نجات دهند؟ میگویند، نه، اما معتقدند نوجوان اروپایی یا امریکایی میتوانند موجب نجات جهان شوند. من در کتاب «گریز از سال صفر» نشان دادهام دو نوجوان دختر و پسر ایرانی دنیا را از نابودی نجات میدهند.»
مشاور نوجوان
«تننور» رمانی عاشقانه است که وقایع آن در بستر جنگ اتفاق میافتد. دختری به نام نجمه، دختری وابسته به طبیعت بومی و نمونه یک دختر آگاه ایرانی، در کنار یک پسر ترک، لر و عرب پر از امید و آرزو در آتش جنگ هل داده میشوند. نوجوانهایی که برای به دست آوردن دل نجمه تلاش میکنند، حالا باید برای حفظ جان او بکوشند. نجمهای که همه چیز برایش زبان باز میکند و حرف میزند از نخل و پرندهها گرفته تا کارون و خرمشهر، زمانی که خرمشهر را صدا میزند و میگوید، خرمشهرای بانوی تننور.» وی با بیان اینکه نوشتن این کتاب حدود یکسال طول کشید، ادامه میدهد: «وقتی کتابم را مینویسم، چون به نوجوانان کتابخوانی دسترسی دارم، میدهم تعدادی از بچهها قبل از انتشار کتاب را بخوانند، بعضی نظرهای خوبی میدهند که اعمال میکنم. انتظار دارم استقبال خوبی از تننور خواهد شد.»
مظلومیت تألیف
به گفته قربانزاده ادبیات کودک و نوجوان کشورمان در حوزه کتابهای علمی، تخیلی جا برای کار دارد. بچهها حق دارند هر نوع کتاب اعم از ژانر ترس، طنز، فانتزی، تاریخی، خیالی یا رئال را برای خوانش انتخاب کنند پس نویسندگان و ناشران ایرانی باید به این انتخابها احترام بگذارند و اثر ارائه کنند. وضعیت کتاب در کشورمان زمانی بسامان میشود که ما مخاطب کتاب را تربیت کنیم. مخاطب کتاب باید مثل مخاطب فیلم و تئاتر تربیت شود. بچهها باید آموزش ببینند تا توانایی انتخاب کتاب و چگونگی مطالعه را به دست آورند. این خلأ در کشور ما وجود دارد که بچهها یاد نگرفتهاند چطوری و چه کتابی بخوانند. انتشاراتی هستند که انواع و اقسام کتابهای خارجی را ترجمه میکنند و در اختیار مخاطبان نوجوان قرار میدهند که همه مناسب نیستند. در کشور ما تألیف رمان مظلوم است، حمایت چندانی دیده نمیشود، ناشر رمانهای ایرانی تبلیغ خوب و گسترده ندارند در حالی که هماکنون آثار خوبی در ژانرهای مختلف نوشته و چاپ میشوند، اما همچنان نوجوانهای ما احساس میکنند کارهای خارجی قویتر هستند، در این مورد باید آگاهی بیشتری شکل بگیرد.