کد خبر: 1227971
تاریخ انتشار: ۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۲۳:۰۰
با شکایت دختر ۲۴ ساله تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور قاضی موسی رضا‌زاده، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران برای یافتن ردی از مرد گمشده وارد عمل شدند. 
غلامرضا مسکنی 
جوان آنلاین: جسد مردی میانسال که با اصابت جسم سخت به سرش به قتل رسیده‌بود در انباری خانه‌اش پیدا شد. ۱۰ روز قبل از کشف جسد، دختر مقتول گم شدن پدرش را به پلیس گزارش داده‌بود. تا اینکه دختر مقتول به تیم جنایی گفت که خاله‌اش تلفنی به او خبر داده با همدستی مردی خلافکار حادثه خونین را رقم زده‌اند. 
اوایل اردیبهشت ماه دختر جوانی در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از گم شدن ناگهانی پدر میانسالش به نام بابک شکایت کرد. 
وی در توضیح ماجرا گفت: «من هر روز صبح به محل کارم می‌روم و عصر به خانه برمی‌گردم. امروز مثل همیشه به محل کارم رفتم و وقتی به خانه برگشتم، پدرم در خانه نبود. فکر کردم او هم به محل کارش یا اینکه به دیدن دوستانش رفته‌است، اما وقتی خبری از او نشد با تلفن همراهش تماس گرفتم و متوجه شدم تلفن پدرم داخل خانه جامانده‌است. پس از این خیلی به دنبال او گشتم، اما ردی از پدرم پیدا نکردم و الان نگرانش هستم.»
 
 ۱۰ روز بعد 
با شکایت دختر ۲۴ ساله تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی به دستور قاضی موسی رضا‌زاده، بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران برای یافتن ردی از مرد گمشده وارد عمل شدند. 
مأموران در بررسی‌های میدانی و بازبینی دوربین‌های محل زندگی مرد گمشده هیچ ردی از او پیدا نکردند تا اینکه ۱۰ روز بعد از حادثه برادر بابک با اداره پلیس تماس گرفت و اعلام کرد جسد برادرش را داخل انباری خانه‌اش کشف کرده‌است. 
با اعلام این خبر، بازپرس جنایی همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شدند. تیم جنایی داخل انباری با جسد پتو‌پیچ شده بابک روبه‌رو شدند که مشخص شد با اصابت جسم سنگینی به سرش به قتل رسیده‌است. 
برادر مقتول به مأموران گفت: «۱۰ روز قبل دختر برادرم فرنگیس به من خبر داد برادرم گم شده‌است. از آن روز به بعد خیلی جست‌وجو کردم، اما ردی از برادرم پیدا نکردم تا اینکه امروز تصمیم گرفتم به خانه برادرم بیایم و به دختر برادرم سری بزنم. وقتی وارد خانه ویلایی او شدم، بوی تعفنی به مشامم رسید. مشکوک شدم و رد بو را گرفتم و متوجه شدم بوی تعفن از داخل انباری خانه می‌آید. در انباری قفل بود و فرنگیس هم مدعی بود کلید انباری را ندارد و من هم قفل در انباری را شکستم و وارد انباری شدم و با جسد پتو‌پیچ برادرم که متعفن شده‌بود، روبه‌رو شدم.»
 
 ردپای خاله
در حالی که پزشکی قانونی اعلام کرد حدود ۱۰‌روز قبل بابک به قتل رسیده‌است، مأموران پلیس در بررسی‌های میدانی دریافتند علاوه بر مقتول و دخترش، خواهر زن وی به نام شهین هم در این خانه همراه آن‌ها زندگی می‌کرده‌است. همچنین مشخص شد خواهر‌زن بابک معتاد به مواد‌مخدر بوده و به همین دلیل افراد خلافکار زیادی به خانه‌اش رفت و آمد می‌کرده‌اند، به طوری که همسایه‌ها بار‌ها از او خواسته‌اند که خواهر‌زنش را از خانه بیرون کند یا به او اجازه ندهد افراد قاچاق فروش به خانه‌اش رفت و آمد داشته‌باشند. همین موضوع باعث درگیری و اختلاف مقتول و خواهر‌زنش شده‌بود و پس از حادثه هم خواهر‌زنش به طرز مشکوکی ناپدید شده‌است. 
با به دست آمدن این اطلاعات، این فرضیه برای مأموران قوت گرفت که به احتمال زیاد شهین در قتل شوهر‌خواهرش دست داشته و پس از حادثه هم از محل گریخته‌است. از سوی دیگر مأموران فهمیدند فرنگیس پس از حادثه با خاله‌اش به صورت تلفنی و پیامکی ارتباط داشته‌است و به همین سبب مأموران فرنگیس را برای تحقیق به اداره پلیس احضار کردند. 
 
 افشای قتل 
فرنگیس با افشای راز قتل پدرش گفت: «دوسال قبل مادرم فوت کرد، من و پدرم تنها شدیم. از طرفی هم یک سال بعد شوهر خاله‌ام فوت کرد و او هم تنها شد. خاله‌ام معتاد به مواد‌مخدر است و جایی برای زندگی نداشت، به همین دلیل پیش ما آمد و با ما زندگی می‌کرد. پدرم خیلی تلاش کرد او را ترک دهد و حتی چند باری هم او را به کمپ برد، اما او ترک نکرد. از طرفی افراد قاچاق‌فروش هم در نبود پدرم به خانه ما می‌آمدند و برای خاله‌ام مواد می‌آوردند. همسایه‌ها از این موضوع ناراحت و به پدرم گفته بودند که افراد خلافکار به خانه ما رفت و آمد می‌کنند. آن‌ها نگران فرزندان و اعضای خانواده خود بودند و از پدرم خواسته بودند به خاله‌ام تذکر دهد و از او بخواهد ارتباطش را با قاچاقچیان و افراد خلافکار قطع کند. همین موضوع باعث اختلاف پدرم با خاله‌ام شد. پدرم به خاله‌ام هشدار داده‌بود یا باید اعتیادش را ترک کند و دور افراد خلافکار را خط بکشد یا اینکه از خانه ما برود. به هر حال تهدید‌های پدرم جدی بود، اما من فکر نمی‌کردم خاله‌ام به خاطر همین تهدید‌ها نقشه قتل پدرم را طراحی و اجرا کند. روزی که پدرم ناپدید شد، خاله‌ام هم از خانه ما رفت و بعد تلفنی به من خبر داد پدرم را با همدستی فرد خلافکاری به قتل رسانده و جسدش را داخل انباری پنهان کرده‌است. من شوکه شده‌بودم و از ترس هم چیزی به کسی نگفتم تا اینکه عمویم به دیدن من آمد و متوجه بوی تعفن شد و راز قتل پدرم را فاش کرد.»
 
 میهمانی شبانه 
بدین ترتیب با اعترافات دختر جوان، مأموران خاله وی را به عنوان مظنون به قتل تحت تعقیب قرار دادند، اما مشخص شد وی پس از حادثه به مکان نامعلومی گریخته‌است. 
همزمان با ادامه تحقیقات برای شناسایی و دستگیری متهم و همدستش چند روز قبل مردی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت قاتل مرد قاچاق‌فروشی به نام حسام است که با همدستی شهین مرد میانسال را به قتل رسانده‌است. 
وی گفت: «چند شب قبل در میهمانی بودم و در آن میهمانی افراد خلافکار زیادی حضور داشتند. هر یک از افراد خاطره‌ای را تعریف کردند و حسام که قاچاق‌فروش مواد‌مخدر است، وقتی مست کرد، گفت همراه شهین مرد میانسالی را در خانه‌اش کشته و جسد او را داخل انباری پنهان کرده‌است.»
با شناسایی عاملان قتل، مأموران به دستور بازپرس جنایی در تلاشند متهمان را دستگیر و زوایای پنهان حادثه را بر ملا کنند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار