کد خبر: 621084
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۲ - ۲۰:۱۱
واقعه ی سوزناک عاشورا چنان بر شیعیان تلخ بود که از کوچکترین حادثه ی آن روز هم خبر داده اند.

سید هادی طباطبایی - واقعه ی سوزناک عاشورا چنان بر شیعیان تلخ بود که از کوچکترین حادثه ی آن روز هم خبر داده اند. علی رغم نگاه بدبینانه ای که برخی محققانِ تاریخ دارند و قدر متیّقن واقعه عاشورا را به شهادت رسیدن امام حسین(ع) در روز دهم محرم می دانند و دیگر وقایع را به دیدیه ی تردید می نگرند، اما به نظر می رسد که این حادثه، از تمامی حوادث تاریخی دقیق تر و مطمئن تر به ما رسیده است؛ زیرا اولاَ اغلب منابع از مجاری مطمئن فراهم آمده اند و ثانیاً بیشتر این منابع حداقل تا هفت قرن، همسازگاری دارند و مطالب متعارض و متناقض و تردید برانگیزِ قابل توجهی در آنها دیده نمی شود. پس از دوران ثبات تاریخ نگاری در ماجرای عاشورا، برخی کوشیدند تا از منظری ادبی و عاطفی نیز بر این واقعه نظر کنند و تشبیهات و استعارات فراوانی از این طریق به عرصه ی مقتل نگاری وارد شد.

در این گونه نگارشهای ادبی، نویسنده بر آن نبوده تا مو به موی وقایع را بر شمارد و صرفاً واقعه ای را که در مدت زمانی کمتر از نیم روز حادث شده است را به تصویر کشد؛ بلکه نویسنده در این گونه آثار کوشیده است تا با بیانی هنری، احساسی و دلنشین، پرده از این واقعه ای دردناک بردارد. در این گونه نوشتارها ممکن است که به واقعه ای، شاخ و برگ فراوانی داده شود تا برای مخاطب ملموس تر گردد و از رنجی که بر اهل بیت(ع) رفته است بیشتر وقوف یابد. در مواجهه با این گونه نوشتارها نمی بایست که تیغ عقلانیت را برکشید و به یکسره تمامی نوشتار را به تحریف گرایی و خرافه پروری محکوم کرد. به عنوان نمونه ای از این دست می توان از کتاب "روضه الشهداء" مرحوم ملاحسین واعظ کاشفی نام برد. منتقدان در مواجهه با این کتاب، آنرا به تحریف و خرافه محکوم کرده اند.

کتاب شناسان و عاشورا پژوهان همواره از آن انتقاد کرده، نامعتبر و غیر مستند بودن آن را یاد آور شده اند اما نکته ای که به نظر می رسد در رأی مخالفین نسبت به این اثر مغفول مانده، آن است که بر روضه الشهداء به عنوان یک کتاب تاریخیِ صرف نگریسته اند و کوشیده اند تا مو به موی وقایعی که در ماجرای کربلا رخ داده است را در این کتاب پی جویی کنند؛ اما غافل از این که ملاحسین کاشفی بر آن نبوده تا به یک تاریخ نگاریِ صرف دست زند. ملا حسین در این اثر خود کوشیده است تا با صبغه ای هنری بر واقعه ی عاشورا نظر کند و فاجعه ای به این گستردگی را در قالب هنری عرضه کند. ذکر نمونه ای از آنچه که ملا حسین کاشفی در روضه الشهداء آورده است می تواند ره گشا به مقصود ما باشد.

داستانی در روضه الشهدا نقل شده است که ناقدان از آن به "افسانه ی شیرین" یاد کرده اند. ملاحسین، داستان را اینگونه بیان می کند که: "در حوالی حلب کوهی بود و بر بالای آن کوه، دِهی آبادان با حصار مستحکم و آن را معموره گفتندی و گویند حالا نیز معموره است و در آنجا کورتوالی بود نام او عزیز بن هارون. و اهل آن حصار با مهتر ایشان همه یهودی بودند و حریر می بافتند و جامه های ایشان در حجاز و عراق و شام به نازکی مشهور بود. اسرای کربلا چون به آنجا رسیدند، در آن پای کوه که آفتاب و علف بسیار داشت، فرود آمدند. چون شب در آمد در خدمت شهربانو، کنیزکی بود به غایت زیبا روی و او را شیرین گفتندی. در لطافت، شیرینِ زمان بود و در ملاحت لیلی دوران.

دو شکّر چون عقیق آب داده دو گیسو چون کمند تاب داده

.......پیش شهربانو آمد و آغاز گریستن کرد و سبب گریه او آن بود که شهربانو را در آن روز که به مدینه آوردند، صد کنیزک با او بود....." در ادامه داستانِ شیرین، ملاحسین اینگونه می آورد که: "شیرین بازگشت و به خدمت شهربانو در آمده، تمام قصه به عرض رسانید. شهربانو از این قضیه متحیّر شده، با بنات و اخوات امام حسین(ع) بازگفت. همه متعجّب گشتند. اما چون خورشید جهان آرا، موسی وار با ید بیضا از سر کوه طلوع نمود، معموره عالم را روشن گردانید:

از طرف کوه شرق گشت هویدا رایت بیضا نمود، چون کف موسی".[i]

داستانِ شیرین در روضه الشهدا، مفصل تر از پاره های ذکر شده است و داستان بلندی است. اما جهت نمونه ای بر مدعای خود، قسمتی از آن را ذکر کردیم. این داستان از روضه الشهدا بارها در میان منتقدان، نقل شده است و به عنوان افسانه ای رؤیا پردازانه مورد طعن و انکار قرار گرفته است. برخی آن را از اسرائیلیات دانسته اند و بر آن قلم بطلان کشیده اند و بر آن شده اند که این افسانه ها را دشمنان اهل بیت(ع) ساخته اند، تا از شعاع عاشورا تا آنجا که می توانند بکاهند. اما نکته ای که در نگاه منتقدان، مغفول مانده، آن است که منتقدان به این اثر به دیده ی تاریخی نگریسته اند و بر آن بوده اند تا تاریخ و حوادث واقعه ی عاشورا را از آن استنباط کنند؛ در حالی که این اثر با ویژگیهایی که دارد، بر ما معلوم می کند که هدف ملا حسین کاشفی، طرح دوباره ی تاریخ وقایع کربلا نبوده است.

ملاحسین کاشفی در زمانه ای می زیسته که تاریخ کربلا به کراّت بیان شده است و او نیاز دیگری را در تبیینِ ماجرای کربلا احساس می کرده، و آن پرداختنِ هنری، به این واقعه بوده است. متنی که در داستان شیرین نقل شد دارای ویژگیهایی است که معلوم می کند، این اثر با هدفِ تاریخ نگاری صرف نگارش نیافته و ملا حسین، هدفی غیر از نقل صرف تاریخی داشته است. او در بیان این داستان، بارها از اشعاری استفاده می کند تا سخن خود را تلطیف دهد و صبغه هنری بیشتری بر آن بنهد. اشعاری که نقل شد نشانگر این موضع اوست.

در حالی که در آثار تاریخی ذکر شعر چندان وجهی ندارد. همچنین او در بیان داستان، بسیار از استعاره ها و تشبیهاتی استفاده می کند که در شیوه ی تاریخ نگاری ضعفی محسوب می شود. ملاحسین کاشفی در زمانه ای می زیسته که واقعه ی عاشورا بارها و بارها از زبان واعظین بیان شده است. ملاحسین کوشید تا با صبغه ای هنری به این واقعه ی دردناک نظر کند و عاشورا را در قالبی هنری به تصویر کشد. به نظر می رسد که در نقد مقتل نگاریها می بایست، ابتدا موضع نویسنده را دریافت، ضرورتی که او در نگارش خود در نظر داشته است را منظور کرد و سپس به نقد و بررسی آن همت گمارد.

پی نوشتها



[i] روضه الشهدا، ص371-369

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار