کد خبر: 644111
تعداد نظرات: ۹ نظر
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۲۱:۳۳
یادداشت سردبیر
غلامرضا صادقيان
استاد حجت‌الاسلام والمسلمین قرائتی در سومین همایش تجلیل از چهره‌های برتر تبلیغ استان تهران که پریروز برگزار شد، نقدی را بر مثنوی مولانا وارد کرده‌اند که نگارنده صرفاً از یک زاویه خاص به نکاتی درباره آن اشاره می‌کند، یعنی قصدی نیست که بگوییم مصداق گرفتن داستان مثنوی از آن آیه قرآن، مصداق و مقایسه درستی نیست یا اینکه به کار بردن چنان تعابیر خشنی برای مثنوی دور از انتظار است، زیرا اولاً سواد قرآنی آقای قرائتی آنقدر بالا هست که ایشان از کس دیگری در این باره مطلبی را نپذیرند و دیگر اینکه وقتی کسی درباره یک اثر معنوی، نظری به این حد از قاطعیت دارد، تغییر دادن آن هم کار امثال ما‌ها نیست.

استاد قرائتی در این همایش با ذکر آیه ۹۰ سوره مریم، می‌گوید: «اگر کسی خداوند را جسم توصیف کند، اگر زمین و آسمان بشکافد، جا دارد و آن وقت ما این مطالبی را که کاملاً ضد قرآن است، در کتاب‌های درسی وارد کرده‌ایم. ما وقتی که عرفان‌مان را از مثنوی می‌گیریم به این خباثت‌ها می‌افتیم (!) که خداوند بزرگترین غضبش را در این خصوص بیان می‌کند. موسی (ع) مبعوث شده تا خرافات را از بین ببرد، اما در این شعر (موسی و شبان مثنوی) موسی مؤاخذه می‌شود و این شعر کاملاً ضد بعثت انبیا است.»

آن زاویه بخصوص مورد نظر نگارنده، تفاوت فاحش دیدگاه آقای قرائتی با استاد خود، شهید مرتضی مطهری است. این زاویه نگاه می‌تواند هم برای استاد قرائتی و هم برای خیل جوانانی که مثنوی می‌خوانند و به آقای قرائتی هم عشق می‌ورزند، روشنگر باشد تا شاید مثلاً ماجرا به این حد مختصر شود که فلان داستان مثنوی از نظر آقای قرائتی مناسب نیست، نه اینکه همه آن ما را به خباثت می‌اندازد.

برای آگاهی از نظر استاد شهید مرتضی مطهری، بهترین گواه رهبر معظم انقلاب هستند که در ۲۵ شهریور ۱۳۸۷ در دیدار سالانه خود با شاعران در ماه رمضان می‌فرمایند: «یک بخش مهمی از شعر آئینی ما می‌تواند متوجه مسائل عرفانی و معنوی بشود و این هم یک دریای عظیمی است. شعر مولوی را شما ببینید. اگر فرض کنید کسی به دیوان شمس به خاطر زبان مخصوص و حالت مخصوصش دسترسی نداشته باشد که خیلی از ما‌ها دسترسی نداریم و اگر آن را کسی یک قدری دوردست بداند، مثنوی که خودش می‌گوید و هو اصول اصول اصول‌الدین. واقعاً اعتقاد من هم همین است. یک وقتی مرحوم آقای مطهری از من پرسیدند نظر شما راجع به مثنوی چیست، همین را گفتم. گفتم به نظر من مثنوی همین است که خودش گفته؛ و هو اصول.... ایشان گفت کاملاً درست است، من هم عقیده‌ام همین است.»

حتماً می‌پرسید چرا فقط از شهید مطهری دلیل می‌آورم، در حالی که رهبر انقلاب نیز بر همین نظرند. پاسخ این پرسش آن است که سرچشمه اندیشه دینی جوانانی که اتفاقاً پای سخنان استاد قرائتی هم می‌نشینند، آثار به جا مانده از استاد شهید مطهری است و اگر اختلافی تا به این حد تکان‌دهنده در برداشت‌ها وجود داشته باشد، جوانان را نسبت به دانسته‌ها و اندوخته‌هایشان در تردید بزرگ می‌اندازد و این یک خطر است. در حالی که درباره نظر رهبر انقلاب می‌توان ادعا کرد که این یک موضوع سیاسی نیست که اختلاف در آن قابل بحث باشد وگرنه این فقط شهید مطهری نبوده است که چنین نظری داشته بلکه در میان علمای شیعه کم نبوده‌اند بزرگانی از گذشته تا معاصر مثل علامه بزرگوار محمدتقی جعفری که چنین می‌اندیشیده‌اند. مخاطبان را ارجاع می‌دهم به سخنرانی پر معنا و عمیق حضرت امام (ره) که پس از شهادت شهید مطهری بیان فرمودند و در بخشی از آن، شعری از مثنوی مولانا را قرائت کردند: «نهضت ما زنده شد. تمام اقشار ایران، باز زندگى از سر گرفت. اگر یک سستى، ضعفى پیدا کرده بود، زنده شد. اگر نبود شهادت این مرد بزرگ و اگر مرده بود این مرد بزرگ در بستر خودش، این تأیید نمى‏شد؛ این موج برنمى‏خاست. الآن موجى در همه دنیا، همه دنیا، همه دنیایى که به اسلام علاقه دارند، این موج بلند شد. سایر کشور‌ها هم؛ برادران‏ من نترسید از موج.

آن که مردن پیش چشمش «تَهْلُکه» است / نهى «لا تُلقوا» بگیرد او به دست‏.

مردن تهلکه نیست؛ مردن حیات است. آن عالَم، حیات است؛ این عالم مرده است. از مردن نترسید و نمى‏ترسیم.»

حتماً اختلافی در این مفهوم نیست که اگر حضرت امام نیز مثنوی را «موجب خباثت» می‌دانستند، به اشعار آن ارجاع نمی‌دادند، زیرا چه بسا کسانی که با شنیدن این اشعار به سراغ مرجع آن می‌روند و به دام آن دام گستر بی‌بدیل همه اعصار می‌افتند!

مثنوی قرن‌هاست که منشأ اثر معنوی در خوانندگان اهل معنای خویش است و این خود دلیلی برای اثبات مثنوی است. هر چند که به مذاق برخی از اهل علم خوش نیاید. همچنان که درباره بیشتر عرفا اینچنین است و از جمله عارف نامی قرن ششم ابن‌عربی که همه ما از میزان ارادت حضرت امام (ره) به او مطلعیم. اگر کسی به ابن‌عربی اعتقاد داشته باشد، نمی‌تواند به آن ادعای بزرگ او در مقدمه فصوص‌الحکم بی‌اعتقاد باشد که گفته است (نقل به مضمون)، «در رؤیایی پیامبر اسلام، فصوص الحکم را به دست من داد و فرمود این کتاب را به امت من ابلاغ کن.» اگر ابن عربی را باور کنیم، باید توجه خاص پیامبر به او را بپذیریم و آن وقت مخالفانش کار دشواری پیش‌رو خواهند داشت. همچنان که مخالفان مولانا که مثنوی را برآمده از نای جان دوست می‌دانسته است.

این روز‌ها و سال‌ها و قرن‌ها نیز می‌گذرد و اگر در قرن‌های آینده از دانش‌آموزی بپرسند «اخلاص را از که آموختی؟» بی‌شک، بلادرنگ از مثنوی گواه می‌آورد و می‌گوید: «از علی آموز اخلاص عمل!» با آنکه مولانا جز یک حسام الدین و کاغذ‌های پراکنده هیچ وسیله تبلیغی شبیه تلویزیون و وسایل مکتوب ارتباط جمعی که ما اکنون در اختیار داریم، نداشته است!
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۹
ناشناس
|
-
|
۰۸:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۱
4
2
به نظر حقیر شما مصادره به مطلوب کرده اید . قطعا و بلا شک در جهای متعدد و مخلفی از مثنوی انحرافات چشمگیری وجود دارد . در مورد ابن عربی نیز متاسفانه باز هم نظر امام ره را مصادره به مطلوب کرده اید . آن سخن امام خطاب به گورباچوف است نه شیعه اثنی عشری . خداوند همه مارا هدایت کند
رضايي
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۱۹ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۱
1
1
درودبرجناب صادقيان كه سخنان مستدل خويش دردفاع از مثنوي راباچه ظرافت وشيوه ي مؤدبانه اي ارائه فرمودندحقا ازآنهايي هستندكه خداوندبه آنان توفيق داده است. اميدوارم حجت الاسلام قرائتي هم اين پاسخ راملاحظه فرمايند.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of
۱۶:۰۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۵
الكي ميگه!!
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۱۸ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۱
0
2
ضمن تشکر از جناب غلامرضا صادقیان به عرض ایشان میرسانم خوب بود شما که اهل علم و حتی مطلع از مقدمه شیخ اکبر جناب ابن عربی هستید بیشتر دقت میکردید در سخنان استاد قرایتی. چرا که منظور ایشان اشتباه بودن تمام مثنوی نیست بلکه غلط بودن جریان موسی و شبان هست که صد البته غلط هم هست لذا بسیاری از عارفان میفرمایند ما فقط سخن معصوم را بتمامه حجت میدانیم اما سخنان خودمان و دیگر عرفا معلوم نیست همه اش صحیح باشد لذا میزان در صحت کلام عارفان و دیگر عالمان دین قران و نص قطعی معصوم هست حتی ابن عربی این عارف بزرگ نیز میزان در صحت کشف و شهود عارف را کشف و شهود معصوم (انبیاء) میداند لذا نقد شما بر جناب قرایتی وارد نیست اما آنچه به استاد قرایتی عرض میکنم این هست که شما بهتر بود از کلمه خباثت اسفاده نمیکردید و میگفتید این شعر مثنوی غلط و خلاف هست و باید از متون درسی حذف شود. من نیز معتقدم باید حذف شود چرا که ترویج میکند نیاز به فراگیری احکام و نحوه عبادت نیست اما بنده خود نیز از ارادتمندان مثنوی و دیوان شمس هستم ولی معنایش این نیست همه مثنوی درست هست بلکه نود تا نودو پنج درصد آن درست هست
بسم الله
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۲۷ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۱
1
0
احسنتم
عباس بی غم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۳۴ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۴
0
1
بسمه تعالی ضمن تایید نظر استاد عزیز قرائتی اولا برخی حلالها تنها برای برخی حلال است ثانیا عرفان را باید از خدا و رسول ائمه ع گرفت ولاغیر و انهم برااساس نظرات مراجع زیرا غیر ازاین میشود همین مثنوی و ... ثالثا شورای انقلاب فرهنگی میبایستی که شرایط ارتقای فرهنگی جامعه را بنحوی نگارش و مصوب نماید که اطفال ما بتدریج و برنامه ریزی شده با معارف اسلامی اشنا شده تا بتواند پایه های اورا محکم نموده و وی را برای تشخیص خوب و بد اماده نماید و رابعا درخصوص عزیز ناشناس که فرموده 95 درصد از مثنوی صحیح است عارضم اینکه این به عکس است و ناشناس دیگر که فرموده اند کلمه خباثت را نمی بایست استفاده کرد میگویم اینکه اگر مولوی شناس باشید میدانید که بی محاباتر از خود مولوی من که تابحال ندیدم
دکتر علی شهابی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۵۲ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۵
2
0
با سلام و البته اشهار شگفتی از نوشته شما
...
... مولوی را با ولی خدا دیدن عمر و اشتباهات متعدد از این جهت و "نظام دین " را به ... تشبیه کردن می توان مورد نقد هم قرار داد پس بیت ها و داستان ها مورد به مورد فرق دارند و نقادی از آنان می تواند "موردی" باشد؛
این، درباره اندیشمندی چون محی الدین عربی هم صادق است که خود حضرت امام هم در "تعلیقات بر شرح فصوص الحکم و مصباح الانس" نقد جدی به محی الدین هم وارد کرده اند.
...این که اگر مثنوی اصول اصول اصول دین در معرفت اسرار حق و یقین باشد ما همگی باید سنی شویم .
... نقل داستان موسی و شبان از روایات صحیح و حتی روایات تاریخی به دست ما نرسیده و این غلط اندازی ها به این سبب ایجاد شده است که مولوی چندان هم به داستان ها وفادار نمی مانده (‌مثل تغییراتی که در داستان های مثلا سنایی داده) و موسی برای او بیشتر نمادین بوده تا موسی علیه السلام چرا که در تاریخ هم موسی ها ی متعددی نقل شده اند که آن پیامبر عظیم الشأن -موسی بن عمران علیه السلام - تنها یکی از آنهاست؛ آقای قرائتی ممکن است این حکایت را با احتمال تحریفی که می تواند در اذهان ایجاد کند نقد کرده اند .
قاسم
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۱۱ - ۱۳۹۳/۰۲/۱۵
3
5
متاسفانه بعضی از ما اصل را رها کرده و به فرع می پردازند ، نقد را رها کرده و به نسیه اکتفا می کنند ، ریسمان محکم الهی که اهل بیت می باشند را رها کرده و به کسی مثل جناب محمد بلخی (رحمة الله علیه) می پردازند. امروز در روزنامه چاپ شده در این کشور به امیر المونین و به قرآن جسارت می شود شما خاموشید ولی با یک انتقاد کوچک از محمد بلخی به خروش می آیید.
حقیقی خواه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۱:۳۰ - ۱۳۹۸/۰۷/۱۳
1
1
برای تحقیق درباره انحرافات صوفیه بخصوص ملتی بلخی رومی، حقیقت جویان می توانند به سایت ابن عربی دات کام مراجعه‌کننده تا کاملا مستند مبسوط متوجه تضادهای فکری و اعتقادی این آقایون با مبانی دینی اصیل اسلامی بشن. تابع اهل بیت علیهم السلام باشیم و فریب اسامی رو نخوریم.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار