هر دو جام اين فصل فوتبال راهي ديار نصفجهان شد. جايي كه وقتي 13 سال قبل براي اولين بار جام قهرماني ليگ حرفهاي فوتبال ايران به آنجا رفت كسي تصورش را هم نميكرد يك روز به يكي از قطبهاي قدرتمند فوتبال ايران تبديل شود. اما حالا اصفهان يك قطب فوتبال ايران است. قطبي موفق و قدرتمند كه جامها، قهرمانيها و موفقيتهاي زيادي را تجربه كرده است. موفقيتي كه رسول كربكندي، مربي كهنهكار فوتبال معتقد است ريشه در ساختاري مناسب، مديريتي ثابت و تفكرات حرفهاي مسئولان تيمهاي باشگاهي اين استان دارد.
سپاهان در دومين دوره ليگ حرفهاي ايران موفق شد در پنجاهمين سالگرد تأسيس خود جام قهرماني را بالاي سر ببرد. جامي كه بسياري، حتي استقلالي كه آن سال سيزدهم شده بود هم تصورش را نميكرد اين قهرماني بار ديگر تكرار شود.
كسي تصورش را نميكرد چون تا پيش از آن پرسپوليس و استقلال به عنوان دو قطب اصلي فوتبال ايران شناخته ميشدند اما با حرفهاي شدن ليگ فوتبال بود كه مشخص شد كدام تيمها و باشگاهها حرفهاي هستند و ميتوانند در اين راستا موفق عمل كنند و خودي نشان دهند. در واقع فوتبال حرفهاي فرصت خوبي بود تا نه فقط سپاهان كه اصفهانيها تواناييهاي خود را به معرض نمايش بگذارند.
البته طبيعي بود كه كسي روي قهرماني سپاهان حساب ويژهاي باز نكند. شايد بهترين دليل آن نيز همان مسئلهاي باشد كه خودتان نيز بدان اشاره كرديد. اما قهرماني اصفهانيها بارها و بارها تكرار شد. به طوري كه حالا اصفهان يكي از قطبهاي اصلي فوتبال ايران محسوب ميشود. دليل اين موفقيت چه چيزي ميتواند باشد؟
براي رمزگشايي از موفقيت تيمهاي اصفهاني بايد ببينيم چه فاكتورهايي باعث شده تا آنها بتوانند چنين مسيري را طي كنند. خوب اگر توجه كنيم، تيمهاي اصفهاني به دليل اينكه تحت پوشش يكي از صنايع بزرگ اقتصادي كشور بودند هرگز با مسائل و مشكلات مالي دست و پنجه نرم نكردند و اگر مشكلي هم بوده، اجازه داده نشده تا مطرح شده و تيم را به چالش بكشد. پس بعد از آرامش مالي، مسئله مديريتي به ميان ميآيد كه ميتواند نقشي پررنگ در موفقيت يك تيم ايفا كند. مديريتي قوي كه در سپاهان وجود داشت.
پس ميتوان گفت جدا از مسائل مالي، ثبات مديريتي نقش مهمي در موفقيت اصفهانيها در ليگ حرفهاي فوتبال داشته است، اينطور نيست؟
ثبات مديريت بسيار مهم است. شما نگاه كنيد ساكت تقريباً يك دهه، از سال 81 تا 90 مديريت سپاهان را به عهده داشت. اين يعني او ميتواند يك برنامه بلندمدت براي خود داشته باشد. ميداند چه ميخواهد؟ فرصت كافي را هم براي پياده كردن تفكراتش دارد. شناختي هم كه در طول مدت مديريت خود به دست ميآورد ميتواند او را در طي كردن يك مسير موفق ياري كند. در ذوب آهن هم شرايط به همين منوال بود. سعيد آذري از سال 83 تا 88 مديريت ذوب را بر عهده داشت. يعني او هم با علم به اينكه فردا رفتني نيست توانست برنامههايش را پياده كند و ديديم كه موفق هم بود. شايد تعداد قهرمانيهاي ذوب آهن را نتوان با سپاهان مقايسه كرد، اما نميتوان منكر موفقيت اين تيم در ليگ و جام حذفي طي سالهاي اخير هم شد. ذوب آهن همواره جزو تيمهاي مدعي بوده و اين نشان از مديريت خوب در اين تيم دارد. مديريت هم اجراي يك برنامه بلندمدت است. با اين وجود ساختار و سيستم باشگاههاي اصفهاني براي مديريتي موفق آماده و مهياست به همين دليل هم است كه ميبينيم بعد از آنكه ساكت از سپاهان يا سعيد آذري از ذوب آهن ميروند اين دو تيم از مسير موفقيت خارج نميشوند.
يكي از برنامههاي تيمهاي اصفهاني، خصوصاً سپاهان استفاده از بازيكناني است كه آكادمي اين باشگاه تربيت ميكند. استفاده از اين پتانسيل تا چه اندازه ميتواند در موفقيت فوتبال اصفهان تأثيرگذار باشد؟
در فوتبال حرفهاي مهم موفقيت باشگاه است نه استفاده صرف از بازيكن بومي. بايد طبق نياز تيم نفر گرفت. از سويي اما نميتوان چشم بر پتانسيل موجود در استان هم بست. تيمهاي اصفهاني سرمايهگذاري خوبي روي تيمهاي پايه خود ميكنند و وجود آكادمي فوتبال يعني توليد بازيكن. پس نميتوان وقتي بازيكنان بومي تمرين و تلاش ميكنند تنها روي توانايي بازيكنان غيربومي حساب كرد و آنها را ناديده گرفت، چراكه استفاده از بازيكناني كه آكادمي باشگاه تربيت ميكند علاوه بر كم كردن هزينهها، بهرهبرداري از نيرو و توان استان و بازيكنان بومي نيز است و ايجاد انگيزه ميكند. در اين زمينه نيز شاهد بوديم كه اصفهانيها موفق عمل كردند و بازيكنان خوبي را هم معرفي كردند.
با اين وجود نميتوان گفت كه فوتبال اصفهان بازيكن تاپي را معرفي كرده است. به طوري كه با وجود قهرمانيهاي پرتعداد، اين استان سهم بسزايي در تيم ملي ندارد.
اين به نوع نگاه مربي تيم ملي هم برميگردد. مربيگري سليقهاي است. اينكه بازيكنان اصفهاني سهم چشمگيري در تيم ملي ندارند نميتواند كيفيت بازيكنان اين استان را زير سؤال ببرد اما ميتوان روي اين مسئله هم برنامهريزي و سرمايهگذاري كرد تا سهم اصفهان هم در تيم ملي افزايش يابد. در واقع ميتوان اين موضوع را هم مديريت كرد.
امسال، سال پرفروغي براي فوتبال اصفهان بود. جام رقابتهاي حذفي در اين استان ماند و جام ليگ برتر هم به نصف جهان آمد.
اين اولين بار نبود كه شاهد چنين اتفاقي بوديم. پيش از اين هم سپاهان و ذوب آهن موفق شده بودند در طول يك فصل دو جام را به خانه بياورند. اصفهان سالهاست قطب قدرتمند فوتبال ايران است و من اميدوارم اين روند حفظ شود. چون تيمهاي اصفهاني تواناييهاي بالايي دارند كه بارها نيز به نمايش گذاشتهاند.
البته قهرماني اين فصل سپاهان با حرف و حديثهايي مواجه شد!
اين كاملاً طبيعي است. سپاهان امسال پنجمين عنوان قهرماني خود در ليگ برتر را به دست آورد. اين موفقيت ميتواند به مزاج برخي خوش نيايد يا حسادتهايي را به دنبال داشته باشد. هستند تيمهايي كه وقتي نميتوانند موفق شوند يا جام را از دست ميدهند، براي جبران به مسائل ديگر متوسل ميشوند اما نبايد به اين مسائل خيلي توجه كرد. اصفهان طي سالهاي اخير ثابت كرده كه يكي از قطبهاي قدرتمند فوتبال ايران است و اين را نميتوان منكر شد. حتي با مسائل حاشيهاي نظير آنچه بعد از قهرماني سپاهان مطرح شد.
فكر ميكنيد اين قهرماني حق سپاهان بود؟
بله، سپاهان استحقاق قهرماني در ليگ چهاردهم را داشت. سپاهان ابتداي اين فصل سرمايهگذاري خوبي براي قهرماني انجام داده بود. اين باشگاه براي قهرماني برنامه داشت و اگرچه چندبار عقب افتاد و به نوسان دچار شد اما در اواخر ليگ عالي كار كرد و توانست امتيازات از دست رفته را جبران كند. سپاهان در شش بازي پاياني با به دست آوردن 18 امتياز بهترين نتايج را كسب كرد و توانست به جايگاه سوم برسد. سپاهانيها بازي خود را به نحو احسن انجام دادند و اتفاقات هم به بهترين شكل ممكن به نفع اين تيم رخ داد تا آنها قهرماني را براي پنجمين بار تجربه كنند. هرچند اگر بخواهيم منصفانه قضاوت كنيم سپاهان بايد چند هفته زودتر قهرمان ميشد. سپاهان با نوسان مواجه شد و در مقطعي از فصل اصلاً خوب نتيجه نگرفت اما آنها ميدانستند چه ميخواهند. باشگاه سپاهان به پاي مربي خود ماند و به تفكراتش اعتماد كرد. باشگاه سپاهان تصميم درستي گرفت و نتيجهاش را هم ديد. اين نميتواند شانسي باشد و نتيجه يك برنامهريزي دقيق است.