کد خبر: 823657
تاریخ انتشار: ۰۲ آذر ۱۳۹۵ - ۰۹:۴۶
گزارشی از سفر اربعینی خادمان بلدیه تبریز
آدم ها با مقصود و مقصد به جایی می رسند اصلا هدف چیز مهمی است به قول ظریفی که فرمود حضرت اباعبدالله الحسین ع در روایتی زندگی را دو قسمت تقسیم کرده است همان " ان الحیات عقیده و جهاد " هدف و تلاش برای رسیدن به آن هدف...

نه قراری با خودمان داشتیم و نه قرار بود اتفاقی راهی سفری شویم که اسم و رسمی زیبا داشت بنام "خادم الحسین" تو گویی فرض کن بدون آن که به تو بگویند وسایل سفر جور می شود و می روی حرم امام رضا زیارت کرده و نکرده لباس خادمان را می پوشی یا می ایستی کفشداری حضرت و ... اصلا ماجرا جور دیگری است بیشتر از این را هم خواهم گفت.

چند روز مانده به سفر همکار زحمت کش اداره شماره معکوس را هر روز یواشکی اعلام می کند دارد قند توی دلش آب می شود. می گویم: تا حالا کربلا رفته ای ؟ می گوید: نه در دلم می گویم خوش به سعادت کسی که زیارت اولش هم زایر می شود و هم خادم ...

گویی کسی جایی نشسته است و می گوید هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله و با این جمله دیگر نمی شود کنار آمد که :"آقا هر که پول دارد و می خواهد می تواند برود " باورم این است رفتن چیزی است و بردن چیز دیگری این برق چشمان و این عزم بزرگ چیزی فراتر از رفتن است...


هر کسی که به قول عراقی ها از بلدیه تبریز با من در صف گذرنامه ایستاده است یعنی در صف خادمی است حال ماجرایی است شنیدنی این خدمت که آن را هم خواهم گفت.

من قرار هست بروم اما از طرفی شناسنامه ام را گم کرده ام شاید اصلا خودم را هم گم کرده باشم کو کسی شناسنامه مرا پیدا کند بعد مراحل یکی یکی طی شود تا گذرنامه ای جور و اگر هم جور شد شاید کاروان برود و من بمانم. آنوقت هم که گذرنامه را تحویل مسوول مربوطه می دهم می گوید: دیر آمدی بگذار ببینیم چه می شود. این جمله چیزی مابین گرفتن نمره قبولی و خذف پزشکی و افتادن در یک درس مهم و اساسی است.

ما ناظر ماجراییم هماهنگی چند جمله و کلمه تا عده ای آن را برسانند به بلدیه ؛ خبر که خوانده شود می سوزد یعنی زود تاریخ مصرفش به پایان می رسد اصلا باور کنید خبر، راه خود را پیدا می کند و اساسی هم رسالتمان جای خودش جاری و ساری می شود. آنچه فراتر از خبرهاست چیز دیگری است حضرت حافظ قبل تر ها در این مبحث فرموده اند:

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی

گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش

در حریم عشق نتوان زد دم از گفت و شنید

زان که آنجا جمله اعضا چشم باید بود و گوش

به خودم می گویم: گوشه ای از این واقعه بزرگ و همایشی اینچنینی را مگر می شود بدون آن که کوچکش کرد گزارش داد؟! وی افزود و فلان تاکید کردها جای خود، خادمان و زایران حضرت اباعبدالله الحسین ع در این واژه ها و کلیشه ها نمی گنجند.

***

خادمان بلدیه تبریز سوار اتوبوسی شده اند و به شهر کربلا نزدیک می شوند هر کسی زمزمه ای و نوایی دارد غروب از سمت پل فرات وارد کربلا می شویم و مداح می خواند:

 

ای حسین ای کربلا شاهی سلام اولسون سنه

اودلانان ظولمیله در گاهی، سلام اولسون سنه

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر