تغيير رفتار دستگاه ديپلماسي كشورمان در مقابل اروپاييها از اسفندماه سال 96 آغاز شد، آنجايي كه محمدجواد ظريف نخستين بار سخن از نقض برجام از سوي اروپاييها به ميان ميآورد: « در حال حاضر دو گروه برجام را نقض كردهاند؛ امريكاييها و اروپاييها. امريكاييها به دليل سياستهاي واشنگتن و اروپاييها به دليل سياستهاي امريكا».
از اسفندماه سال گذشته تاكنون شيب « ابراز رضايت از رويكرد اروپا در برجام» كند و مقامات كشورمان با رويكردي واقع بينانه تر با اتحاديه اروپا و سه كشور فرانسه، آلمان و انگليس روبهرو شدهاند.
اين تغيير رفتار در مواجهه با ايالات متحده امريكا نيز روي داده است و دستگاه سياست خارجه بعد از دورهاي خوش بيني نسبت به مقامات امريكايي، سخن از نقض برجام ( به جاي تكيه بر كلماتي مانند بدعهدي ) به ميان آورد. اين تغيير رفتار محسوس دستگاه ديپلماسي در برابر امريكا – اروپا بايد به تغيير رويكرد و تغيير باور منتهي شود كه در مصاديقي مانند طرح شكايت از امريكا در ادامه پيگيريهاي حقوقي مندرج در متن برجام و فراتر از كميسيون مشترك در سطح معاونين وزراي خارجه و كميسيون وزراي خارجه ايران و 1+5 ميباشد و در دو مرحله پس از آن ( كميته سه نفره و شوراي امنيت سازمان ملل) بايد ادامه يابد.
همانطور كه بارها گفته شده، طرح شكايت ايران در چهارگانه حل و فصل اختلافات مندرج در برجام نميتواند دستاوردي براي طرف ايراني به همراه داشته باشد و تنها ميتواند هزينههاي سياسي دولت امريكا را افزايش داده و از معرفي كردن ايران به عنوان ناقض برجام و قطعنامه 2231 جلوگيري كند و هزينههاي حقوقي – سياسي عليه ايران را تا حدودي كاهش دهد.
رفتار ديگري كه ميتواند تغيير باور در مقابل امريكا- اروپا را اثبات كند، طرح شكايت فراتر از متن برجام و در قالبهاي پيش بيني شده در حقوق بين الملل است به عنوان نمونه در قالب طرح شكايت در ديوان بين المللي دادگستري (البته شرايط ويژهاي براي طرح شكايت در اين سازوكار پيش بيني شده است) يا نامه نگاري رسمي با دبير كل سازمان ملل و رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي تا پيش از پايان ضرب الاجل دونالد ترامپ (12مي) ، مبني بر اينكه امريكا توافق بين المللي هستهاي را نقض كرده و در صورت خروج اين كشور از برجام رسما از NPTخارج شده و خواهان برخورد جامعه جهاني با امريكا ميباشد ، مي تواند نشان دهد موضع گيري ضد امريكايي- اروپايي امروز احساسي گري و اشتباهات گذشته را به همراه ندارد.
بدون ترديد چنانچه طي 30 ماه گدشتهاي كه امريكا به صورت مكرر برجام را نقض ميكرد و «اروپاييها از اجراي تعهدات خود در متن برجام بهويژه تعهدات دهگانه سر باز زده »، «در مقابل نقض برجام توسط امريكا سكوت» و «بارها ايران را متهم به نقض روح برجام و قطعنامه۲۲۳۱ كردهاند» دستگاه ديپلماسي موضع گيريهاي شبيه آنچه آقاي ظريف مبني بر خروج احتمالي ايران از NPT را در تريبونهاي رسمي عنوان ميكرد، امروز فرايند اجراي برجام به مرحلهاي نميرسيد كه آنها مدعي نقض برجام و قطعنامه 2231 توسط ايران شده و تلاش كنند مكانيسم ماشه را اجرايي كنند. چرخش از «ابراز رضايت از امريكا-اروپا» به «ناقض معرفي كردن آنها» در حالتي برچسب نمايشي بودن ندارد كه تلاش شود برخورد مناسب حقوقي با رفتارهاي اين كشورها بر اساس سازوكار پيش بيني شده در حقوق بين الملل صورت گيرد و سخني در باب برجام 2 و3 به ميان نيايد چرا كه برآورد دونالد ترامپ و دستگاه محاسبه سنجش امريكايي از رفتار طرف ايراني اين است كه با تشديد فشار و تكرار اين نكته كه امريكا از برجام خارج خواهد شد ميتوانند امتيازات بيشتري از ايران گرفته و مذاكرات شبه برجامي را با محوريت موشكي و منطقهاي ( حداقل به صورت محرمانه) پي ريزي كنند. اينكه امانوئل ماكرون پس از اتمام سفرش به امريكا بيان ميكند: «تصور ميكنم كه ترامپ امريكا را از برجام خارج ميكند... اين اقدام بخشي از «راهبرد تشديد تنش» است كه ترامپ قصد دارد در پيش بگيرد، چرا كه تجربه او در پرونده كره شمالي به او نشان داده سرسخت بودن، طرف مقابل را به تحرك وا ميدارد» نمايانگر همين مسئله است كه غربيها در واپسين روزهاي خروج احتمالي امريكا از برجام همچنان اميدوارند تا از كانالهاي غيررسمي طرف ايراني را وادار به تعديل مواضع و پذيرش مذاكرات جديد كنند. اينكه ماكرون ميگويد: « من گفتهام كه برجام توافقي نيست كه ما را قادر كند دستكم تا سال 2025 مقداري نظارت بر فعاليتهاي هستهاي ايران داشته باشيم. بنابراين تمايل داريم كه از اين به بعد بر سر توافقي جديد درباره ايران [با امريكا] همكاري كنيم »نشان ميدهد كه اروپاييها همانند گذشته براي تضعيف جمهوري اسلامي ايران با امريكاييها اشتراك نظر داشته و مساعدتهاي آني آنها در ماههاي گذشته تنها با هدف كسب منافع اقتصادي از بازار داخلي ايران بوده است.
بنابراين عقلاني است كه تغيير لحن جاي خود را به تغيير باوردر مقابل غربيها داده تا هزينههاي پسابرجام براي جامعه ايراني بيش از اين افزايش نيابد.