«معيشت» همان دغدغه مهمي است که سالهاست ذهن اهالي ورزش را به خود مشغول کرده و متأسفانه گوش شنوايي هم براي شنيدن اين دغدغهها وجود نداشته است. قطع حقوق برخي از پيشکسوتان ورزشي در حالي سروصداي زيادي به پا کرده که بسياري از قديميها براي گذران زندگي خود نيازمند کمکهاي فوري هستند. بيتوجهي به اين مبحث مهم کار را به جايي رسانده که برخي از همان پيشکسوتان براي اينكه صورتشان را با سيلي سرخ نگه دارند درباره حراج مدالهاي رنگارنگشان برنامهريزي ميکنند.
صندوق حمايت از قهرمانان و پيشکسوتان سالهاست که به تنهايي بار سنگين حمايت از اين قشر زحمتکش و قابل احترام را به دوش ميکشد. اگرچه اين صندوق نيز در مسير خود با مشکلات زيادي مواجه بود و نتوانست انتظارات همه را برآورده کند و كماكان تبعيض حقوق بين ورزشکاران مختلف پابرجاست، اما تصميم گرفته شده مبني بر قطع حقوق تعدادي از ورزشکاران قديمي به قدري ناگهاني بود که هيچ توجيهي نميتوان براي آن پيدا کرد. حال آنکه مبلغي که ماهانه و البته بعضاً با تأخير به حساب اين افراد واريز ميشد ناچيزتر از آني است که بتوانند به آن تکيه کنند. با وجود اينکه اين تصميم عجولانه داد خيليها را درآورد و انتقادهاي زيادي در رسانهها مطرح شد، اما فرصتي بود تا يکبار ديگر بحث بيتوجهي به خانواده ورزش سر زبانها بيفتد به اين اميد که اينبار مسئولان براي رسيدگي به حال و روز پيشکسوتان وقت بگذارند.
قهرماناني که به سکوهاي افتخار رسيدهاند و مدالها و جامهاي زيادي براي کشور به ارمغان آوردهاند، همگي عمر و جواني خود را وقف ورزش کردهاند. آنها از خانه و زندگي خود زدند و دوري از خانواده را بارها و بارها تجربه کردند به اين اميد که پرچم کشورشان را به اهتزاز دربياورند و دل مردمشان را شاد کنند، اما با رسيدن به دوران بازنشستگي و دوري از ميادين قهرماني به واقعيت تلخي پي بردند؛ پهلوان زنده را عشق است! خواندن صحبتهاي پيشکسوتان رشتههاي مختلف در روزهاي اخير حكايت از بحراني بودن شرايط بسياري از آنها دارد. قهرمان اسبق کشتي جهان براي تأمين هزينه اجاره خانهاش قصد دارد مدالهاي باارزش خود را به حراج بگذارد. آن يکي به مسئولان هشدار داده که بسياري از همدورهايهايش به نان شب محتاجند و البته بحران معيشتي در قشر ورزشکار و به ويژه نسلهاي گذشته به قدري زياد است که براي حل آن بايد هرچه سريعتر اقدامي جدي از سوي مسئولان ارشد ورزش ايران صورت گيرد. قبل از اينکه بيش از اين نااميدي در بين ورزشيها رسوخ کند بايد فکري به حال نسلهاي فراموش شده ورزش کرد.
نسلهاي قديم در شرايطي از بيتوجهيها و مشکلات عديده اقتصادي گلايه دارند که اوضاع ورزشکاران فعلي نيز چندان تعريفي ندارد. جدا از فوتبال که قراردادهاي نجومياش هر فصل نجوميتر از قبل ميشود در ساير رشتهها وضعيت کاملاً متفاوت است؛ رقم قراردادهاي بسياري از رشتههاي غيرفوتبالي به قدري پايين است که ورزشکار از گفتن آن خجالت ميکشد. عدم تأمين مالي نه تنها گلايهها را هر روز بيشتر ميکند، بلکه انگيزه ورزشکاران را نيز براي درخشش در ميادين مختلف کاهش ميدهد. قطعاً ورزشکاري که مجبور است هزينههاي اعزام و تمرينش را از جيب بپردازد و براي کسب درآمد به هر دري بزند، تمرکز لازم براي موفقيت را ندارد. از سوي ديگر اينکه نسل جديد با شنيدن انتقادهاي پيشکسوتان از همين حالا آينده تاريکي براي خود ترسيم ميکند. اين نااميدي به نوجوانان و جواناني که تازه اول راه هستند نيز سرايت ميکند و بدون شک در تصميم آنها براي ادامه مسير تأثير ميگذارد. بهعلاوه اينکه مقايسه شرايط قهرمانان و پيشکسوتان در ساير کشورها به خصوص کشورهاي همسايه نتيجهاي جز افزايش يأس در خانواده ورزش نخواهد داشت.
حالا که يکبار ديگر نام قهرمانان نسلهاي گذشته به ميان آمده و آنها از دغدغههاي تمام نشدني خود براي ادامه زندگي گفتهاند؛ بايد وزارت ورزش، کميته ملي المپيک و صندوق حمايت از قهرمانان و پيشکسوتان در جهت رفع اين دغدغهها قدمي بردارند. داشتن حقوق ماهانه، بيمه و قدرداني خشک و خالي از تلاشهاي اين قهرمانان کمترين انتظاري است که صندوق حمايت به تنهايي از عهده برآورده کردن آنها برنميآيد و نيازمند ياري ساير مسئولان ورزش ايران است.