ابرشهر تهران با مسائل و مشكلات متعددي روبهرو است و حل مشكلات و معضلات شهري در تهران بسيار زمانبر است؛ چراكه شعارهاي سليقهاي سبب شده است تا تهران با داشتن جمعيت ثابت و شناور 10 تا 13 ميليون نفري به يكي از شهرهاي پيچيده در جهان تبديل شود. وجود آلودگي هوا، نبود سيستمهاي جامع ترافيك و حملونقل عمومي شهري و بافتهاي فرسوده در خلأ و نبود منابع درآمد پايدار شهري ابرشهر تهران را در چالش عظيم مشكلات غرق كرده است كه راهكارهاي نجات آن تاكنون پاسخگوي حل معضلات و مشكلات عديده نبوده است.
به نوعي بخش بسياري از مشكلات اين شهر با برنامهريزي و چشمانداز و تعامل ميان دستگاههاي حكومتي و حاكميتي برطرف ميشود كه لازم است تا مديريت شهري بتواند از ظرفيتهاي بالاي جايگاه خود به بهترين شكل ممكن استفاده كند.
در حقيقت شورا و شهرداري دو بازوي قوي شهر براي حل مشكلات شهري هستند كه اگر به شكل مناسب و هماهنگ عمل كنند ميتواند از ساير ظرفيتهاي موجود و ساير دستگاهها نيز بهرهمند شوند. آنچه در مديريت شهري بايد تحقق يابد، بحث مديريت يكپارچه شهري در سايه مديريت واحد شهري است كه بتواند روزنه اميدي براي حل مسائل و مشكلات شهري باشد.
در اين ميان بحث انتخاب شهردار از اهميت بالايي برخوردار است؛ انتخاب شهردار همچون راننده وسيله نقليه ميماند كه با توجه به ضوابط و مقررات ميتواند شهر را در مسير توسعه و حل مشكلات به پيش ببرد. حركت در اين مسير نيازمند تخصص، دلسوزي و مسئوليتپذيري و مقبوليت است و تا زماني كه اين مؤلفه حاصل نشود،سكاندار شهر نميتواند هدايت شهر را به خوبي راهبري كند.
چالش اخير مديريت شهري پس از پنج دوره از عمر شوراها و تنومند شدن تنه درخت نوپاي شورا در انتخاب شهردار جاي تأمل دارد. به گونهاي كه انتظار ميرود انتخاب راهبر شهر به گونهاي با استفاده از تجربيات ساير دورهها و حتي ساير كلانشهرها صورت بگيرد نه اينكه شهر با انتخاب نامناسب شهرداري در دستاندازها متوقف شود.
انتخاب شهردار انتخاب يك فرد نيست؛بلكه برآيند وعده و وعيدها و نگاه افراد و گروهها و حتي جناحهاي فعال در يك كشور و يك شهر است. بنابراين اگر انتخاب صحيحي صورت بگيرد و شهر هم ازآن حاصلي ببرد نشان از انتخاب صحيح و مناسب دارد. در غير اين صورت انتخاب سليقهاي، جناحي يا صرفاً سياسي فقط به شهر و شهروندان خسارتهاي فراواني وارد ميكند كه سالها بايد شهروندان تبعات آن را بپردازند.
شهر به مثابه موجود زندهاي است كه اگر در روند كاري آن خدشهاي وارد شود بايد هرچه سريعتر درمان شود، در غير اين صورت اين عارضه به ساير بخشهاي شهر هم سرايت خواهد كرد و همچون بيماري واگيردار درمان آن هزينهبر و زمانبر خواهد بود.
متأسفانه ناديده گرفتن صلاح شهر و شهروندان سبب شده است در دورههاي اخير شاهد انتخابهايي باشيم كه در مديريت شهري با ثبات نبوده و پست شهرداري را فقط براي منافع عدهاي خاص و گروهی خاص پذيرفتهاند.
بايد توجه داشت شهري كه در مسير توسعه قرار گرفته است،اگر خللي در روند پيشرفت و توسعه آن صورت بگيرد بيشتر از شهري كه هنوز به مسير توسعه گام نگذاشته است، متضرر خواهد شد. بنابراين بايد منتخبان مردم در انتخاب شهردار دقت لازم را ببرند تا شهر و شهروندان را با تصميمات خود همراه كنند. در غير اين صورت سرمايه عظيم كه همان شهروندان است،از دست خواهد رفت.
در جامعه مدني وجود شوراها را بايد به فال نيك گرفت؛ چراكه حق انتخاب مردم به دست آنان صورت ميگيرد و بايد توجه داشت اداره شهر توسط شهروندان ميتواند شهر را به سوي چشماندازها و اهداف از پيشتعيينشده هدايت كند.
متأسفانه روند انتخاب شهردار در كشور ما همواره دو روي يك سكهاي است كه به هر طرف بخوابد يك عده يا گروه سياسي از آن سود خواهند برد و طرف ديگر متضرر خواهد شد يا در توسعه شهري مشاركت نخواهد كرد. اين ايراد بزرگي است كه در مجامع قانونگذاري بايد آناليز و مورد ارزيابي دقيق كارشناسي قرار گيرد تا مدل جديدي از انتخاب شهردار ارائه شود. در شرايط كنوني اگر باز هم انتخاب شهردار با يارگيري سياسي صرفاً ديده شود،شهر و شهروندان در اين انتخاب متضرر اصلي خواهند بود، در نهايت همه متضرر خواهند شد. لازم است تا اعضاي شورا كه برآيند يك جناح يا گروه هستند با تفكر شورايي نگاه جامعتري به اين موضوع داشته باشند و با انتخاب صحيح و مناسب و با مصلحتانديشي جمعي دست به انتخاب اصلح بزنند؛ انتخابي كه بتواند شهر و شهروندان را از سردرگمي نجات دهد و به آنان اميد به مشاركت در اداره شهرشان ببخشند، به هر حال بازيهاي سياسي در حوزه شهري اگر هم تا حدودي جواب دهد،ولي در آينده به بنبست خواهد رسيد و راه بازگشت آن پرهزينه و احتمالاً ناممكن خواهد بود.