در خيابانها كه قدم بزنيد يا در تاكسي كه بنشينید تنشهاي فكري و دغدغههاي مختلفي را ميشنويد كه نشان ميدهد فضاي ذهني جامعه اسير جريانات تنشزا است. فروردين و ارديبهشت بازارها ملتهب شدهاند كه بخشي از آن به برخي عوامل بنيادين و غير قابلانكارمرتبطاست، مثلاً نتيجه كوتاهيهاي مديريتي، بيبرنامگي و عملكرد نداشته مسئولان است. اما بخشي ديگر آن كه قابل كنترل است، نتيجه پروپاگانداي رسانهاي است كه نقش عوامل خارجي را به شدت اثرگذار در مؤلفههاي فعلي اقتصاد كرده است. اكنون ما اسير بزرگنماييهاي ذهني هستيم كه اقتصاد را در آستانه فروپاشي ميداند، در حالي كه پيشبيني صندوق بينالمللي پول در جديدترين گزارش خود از شاخصهاي كلان اقتصاد ايران حاكي از آن است كه ذخاير ارزي ايران در سال جاري با افزايش 3/13 ميليارد دلاري به بيش از ۱۰۸ ميليارد دلار خواهد رسيد. اكنون ما اسير توهمات ساخته شدن مخالفان اين مرزو بوم هستيم زيرا به رغم آنكه ميدانيم نياز واردات ما با ميزان صادرات نفتي و غير نفتي ميشود اما نگران ورشكستگي دولت در اقتصاد هستيم و كشور را در حال اضمحلال ميدانيم.
اين دقيقاً همان چيزي است كه باعث ميشود گراني را پذيرا باشيم و مازوخيسموار براي تورم انتظاري و گراني آغوش باز كنيم و با هجوم به بازارهاي نماديني چون دلار و طلا غول گراني را تغذيه و بزرگ ميكنيم. اين غول با توجه به حجم نقدينگي موجود زمينه را مستعد ميداند و مانند غولهاي داستان از ترس مردم كه نگران آيندهاند، تغذيه ميكند و بزرگ ميشود. اين حالت را در علم اقتصاد تورم انتظاري ميگويند. اين حالت رواني كه در بين مردم به انتظار گراني هستند از جمله ابعاد و دلايل ايجاد تورم است كه زمينه جامعهشناسي و روانشناسي علم اقتصاد آن را توصيف ميكند.
در جامعهاي كه مردم و خانوار بر اين باورند كه قيمت كالا و خدمات مصرفيشان در يك بازه زماني معين در آينده با افزايش روبهرو ميشود، تورم انتظاري رخ ميدهد. در جامعهاي كه مجموع سياستها و رفتارهاي دولتي به جامعه چنين القا كند كه بايد چشم به دهان يك فرد كله زرد در آن سوي آبها بود و پيش از آن تمام فضاي اطلاعرساني را به امان خدا واگذار كرد، لابد اقتصاد متزلزل خواهد شد.
در جامعهاي كه با گذشت چندين سال از بحران كمآبي ناگهان طوري اطلاعرساني ميكنيم كه همه از تشنگي ميميرند و به جاي مقابله اصولي با كمآبي مهاجرت از شهر اصفهان را به كشورهاي همسايه به ذهن مردم القا ميكنيم، حتماً بايد نگران خروج سرمايهها بود. ما در غياب كوتاهيهاي دولتي در به دست گرفتن جريان اطلاعرساني (ولو با بلوفهايي مانند كاغذ پاره خواندن تحريم ! ) بايد به خودمان رحم كنيم. چرا بايد خبري بيپشتوانه در سايتي مربوط به طلاو سكه براي مدتي روي خروجي قرار بگيرد و روز گذشته سكه به بالاي 2 ميليون تومان برسد؟ آيا ايران با ذخاير موجودش تا اين حد اقتصادي بيمايه است؟
دولتمردان و دوستاني كه اين روزها دغدغهشان اثبات بيتقصيري در فيلتر تلگرام است بايد بدانند كه حفظ سرمايههاي شخصي با هجوم به هر بازاري تورم انتظاري را به تورم واقعي بدل ميكند و دودش به چشم همه ميرود و مثل اين است كه تعدادي افراد به هم متصل در باتلاقي افتاده باشند و هر كدام در جهتهاي خود به تكاپو ميافتند كه فقط خود را نجات دهند. اين كار باعث غرقشدن دستهجمعي و فرو رفتن بيشتر در باتلاق تورمي است. البته منظور نگارنده انكار واقعيتهاي اقتصاد ايران يا انداختن همه تقصيرها بر گردن كمكاريهاي مسئولان نيست،بلكه يادآوري اين نكته است كه اگر قرار است ما جامعهاي موفق و بهتر را متصور شويم بايد با نگاهي بلندمدتتر به خود و ديگران رحم كنيم و از هجومهاي متأثر از جريانهاي خارج از كشور به بازارها پرهيز كنيم.
از منظر اقتصادي اگرچه در شكلگيري تورم انتظاري فعلي، تجربيات گذشته و مشاهدات مردم از تورم واقعي سهم قابلملاحظهاي دارد،اما در شرايط كنوني اقتصاد ايران به نظر ميرسد، به رقم اشتباهات دولت در گذشته و اتخاذ سياستهاي شتابزده و بيتوجهي به پروپاگانداي رسانهاي بايد كمي صبر و به خودمان رحم كنيم،زيرا تحقق گراني و تورم از مسير تورم انتظاري جز با خواسته و عمل تك تك افراد جامعه محقق نميشود!