انتخابات عراق از آن جهت كه اولين انتخابات پس از داعش است به نوبه خود از اهميت اساسي برخوردار است و حالا با خارج شدن امريكا از برجام آراي عراقيها اهميت دو چنداني نه تنها در تعيين سرنوشت خود بلكه در ترسيم خطوط اقتصاد و سياسي منطقه غرب آسيا در پي خواهد داشت.
نتايج انتخابات عراق مانند اكثر تحولاتي كه در غرب آسيا رخ ميدهد اين پتانسيل را دارد غافلگير كننده و فراتر از پيش از بينيها باشد و مانند هر اتفاق ديگري عواقب آن تنها به داخل مرزها محدود نخواهد بود و سياست منطقه و حتي جهاني را تحت تأثير قرار خواهد داد.
در اين ميان همه نگاه به حشد الشعبي دوخته شده است. فرماندهان اين جنبش حالا با پايان داعش لباس رزم را كنار گذاشته و تحت ائتلافي با عنوان «فتح» در انتخابات شركت كردهاند. مواضع، گزارشها، تحليلها و جهت گيريهاي رسانههاي غربي نشان ميدهد آنها شديداً از «محبوبيت» قهرمانان جنگ عليه داعش نگران هستند.
كينه غرب از حشد الشعبي هيچ دليلي نميتواند داشته باشد جز اينكه نيروهاي مردمي عراق نقش كليدي در شكست تروريسم وهابي و در نتيجه نقشههاي غرب داشتند. بر كسي پوشيده نيست كه چگونه داعش جلوي چشمان امريكا و با تسليحات و تجهيزات سخت و نرم غربي توسعه و گسترش يافت. شبه نظاميان داعش زماني كه با بمباران توئيتري موصل را گرفتند امريكاييها مشغول محاسبات ژئوپلتيكي بودند و هر گونه كمك را مشروط به كنارهگيري نوري المالكي نخست وزير پيشين عراق كردند اما اين ايرانيها بودند كه بدون اتلاف كوچكترين وقت و خواستهاي به كمك عراقيها شتافتند.
از آن زمان هم در صحنه عراق، هم در صحنه منطقه و جهان تحولاتي زيادي رخ داده است كه اگر همه آنها را در كنار هم بگذاريم شايد نقش تاريخيای كه آراي عراقيها ميتواند داشته باشد بهتر نشان داده شود. كنترل سرزميني داعش پايان يافته، رفراندوم اقليم كردستان ناكام مانده و كركوك نفت خيز به حاكمیت بغداد بازگشته است، حالا عراق با پشت سر گذاشتن اين بحرانها آماده بازسازي و توسعه است.
در واقع انتخابات عراق بيش از اينكه از بعد امنيتي و سياسي مهم باشد از بعد اقتصادي اهميت تاريخي و حياتي پيدا ميكند. عراق براي بازسازي ويرانيها و عقب ماندگيهاي ناشي از دههها ديكتاتوري، سالها تحريم و داعش بايد بيش از 300 ميليارد دلار هزينه كند و ايرانيها هم به دليل جبر جغرافيايي (نزديك به 1500 كيلومتر مرز مشترك)، فرهنگي و هم به دليل فداكاريهاي خود در جنگ با داعش «بيشترين لياقت و بالاترين ظرفيت» را براي حضور در اين بازار بزرگ دارند.
حالا كه امريكا از برجام خارج شده و جنگ عليه مقاومت را با تمام سرعت و قدرت به عرصه اقتصاد كشانده است، انتخابات عراق اهميت تاريخي و حياتي پيدا ميكند. اگر شكلگيري كابينهاي در بغداد بيشترين همسويي را با مقاومت داشته باشد و جسارت بيشتري در مقابل واشنگتن نشان دهد ميتواند نقش كليدي در خنثي كردن جنگ اقتصادي امريكا عليه ايران ايفا كند. علاوه بر اين، عراق براي ايران به مثابه دروازه سوريه است؛ كشوري كه فرايند بازسازي آن از منظر اقتصادی و سياسي از اهميت بنياديني برخوردار است و امريكا تمام تلاش خود را به كار گرفته تا تهران از اين فرايند نفعي نبرد. يكي از مهمترين برنامههاي امريكا براي رسيدن به اين هدف نگه داشتن نيروهاي خود در شمال شرقي سوريه و ايجاد يك شبه دولت از طريق كردها در اين منطقه است. مهمترين مسير زميني امريكا براي عملياتي كردن طرحها و حضور بلندمدت در سوريه از طريق يك گذرگاه مرزي در شمال غربي عراق به نام فيش خابور ميگذرد. اگر كابينه قدرتمندي در عراق شكل بگيرد ميتواند با احيای حاكميت مركزي بر گذرگاههاي مرزي از جمله فيشخابور جلوي فعاليتهاي غيرقانوني امريكا را در شمال شرقي سوريه بگيرد. دولت عراق علاوه بر رد مشروعيت «نيروهاي دموكراتيك سوريه» بايد امريكاييها را تحت فشار قرار دهد تا به هر گونه فعاليت خود عليه كشور همسايه سوريه و به ويژه حاكميت و يكپارچگي اين كشور از خاك عراق پايان دهند. پيش از اين بعضي سياستمداران عراقي خواستار خروج امريكاييها از كشورشان شدهاند اما درخواست رسمي و قدرتمند اين مسئله از طرف دولتي كه با رأي مردم به قدرت رسيده ميتواند بسيار مؤثر باشد. اخراج امريكاييها از سوريه به معناي تثبيت مسير زميني است كه ايران را به سواحل مديترانه وصل ميكند و تولد يك نظم جديد امنيتي كه خارج از سلطه غرب قرار دارد. هر چند حتي اگر دولت عراق هم نخواهد شرايط و منطق جنگ سوريه به گونهاي شكل گرفته كه امريكاييها در آيندهاي نه چندان دور مجبور خواهند شد سوريه را ترك كنند اما عراقيها با آراي خود ميتوانند اخراج امريكاييها را با كمترين هزينه و خشونت تسريع بخشند. اينجاست كه اهميت نقش انتخابات عراق در صحنه منطقهای و جهاني روشن ميشود و به همين دليلي اهميتي برابر با تمامي نبردهاي مقاومت پيدا ميكند.