محمدرضا داوزني ميگويد مسئله پناهنده شدن ورزشكاران و برنگشتن آنها از اردوها و مسابقات خارجي به كشور موضوع حادي نيست و نبايد آن را جدي گرفته شود.
داورزني در حالي از اين مسئله مهم به سادگي ميگذرد كه اين روزها فرياد اعتراض ورزشكاران رشتههاي المپيكي بابت عدم رسيدگي و توجه به وضعيت اين رشتهها و كمبود امكانات در آنها بيشتر از هر زمان ديگري به گوش ميرسد.
اين عدم رسيدگي و اهميت ندادن به ورزشهاي پايه و مدالآور خود يكي از علل كوچ ورزشكاران ايران به كشورهاي ديگر و قبول شرايط سخت پناهندگي است. اينكه چرا يك ورزشكار بايد چنين وضعيت سختي را تحمل كند و حاضر نباشد به كشور برگردد را تنها بايد در همين نوع نگاه جناب داورزني، معاون ورزش قهرماني وزير ورزش علتيابي كرد، نگاهي كه بهطور حتم بين داورزني و مسئولان بالادست و پاييندست او مشترك است.
ما به ورزشكارمان بها نميدهيم و امكاناتي هم در اختيارش نميگذاريم، اما از او توقع كسب مدال و افتخار داريم. توقع داريم با تمام اين ضعفها و كمبودها بماند و مبارزه كند و تازه وقتي هم كه ميرود خيلي راحت عنوان ميكنيم «حالا چند نفر هم بروند، اصلاً موضوع مهمي نيست».
بله آقايان وزارتنشين، حتماً براي شما مهم نيست كه اگر بود حداقل تلاش ميكرديد تا جوانان ورزشكار اين ديار بابت سادهترين امكانات، تجهيزات و شرايط دچار مشكل نشوند.
جناب داورزني حتماً براي شما مهم نيست كه چند جوان آيندهدار اين كشور به كشوري ديگر بروند و به ايران بازنگردند و هرچه از بيتالمال (هرچند ناچيز) برايشان خرج شده به باد برود. مهم نيست، چون از جيب شما خرج نميشود كه بخواهيد به خاطرش دل بسوزانيد.
نيروي جوان كشور به راحتي جلاي وطن ميكند، چرا؟ چون اينجا با سوءمديريت روبهروست، چون اينجا تلاشهايش به چشم نميآيد و براي آقايان مهم نيست، چون ميداند تمام حرفها در حد وعده باقي ميماند و هيچ قول و قراري به انجام نميرسد. با اين حال باز هم ميماند و مبارزه ميكند، اما وقتي كارد به استخوانش ميرسد آخرين گزينه ميشود ترك وطن، آن وقت آقايان ميگويند اين مسئله حاد نيست!
جناب داورزني، حتي رفتن يك جوان ورزشكار موضوع حاد و تأسفآوري است كه شما و همميزيهايتان در وزارت ورزش بايد پاسخگوي آن باشيد. جناب داورزني، جوانان ورزشكار كشور به راحتي سختيهاي پناهندگي را به جان ميخرند، چون ميدانند تلاشهايشان آن سوي مرزها خريدار دارد و ديده ميشود. ميروند تا مجبور نباشند شرايط سخت و بيامكاناتي اينجا را تحمل كنند. ميروند تا مجبور نباشند با دست خالي و ضعف امكانات و سوءمديريت به مصاف حريفاني بروند كه تا دندان مسلح هستند.
جناب داورزني پاسخ دهيد، اگر اين مسئله حاد نيست پس چيست؟ اصلاً يكبار بگوييد كدام معضلات و مشكلات ورزش كشور به نظر شما حاد است تا حداقل تكليف همه روشن شود.
جناب داورزني، وزارتنشينان ورزش و آقاي وزير، بهتر است بدانيد جوانان اين كشور سرمايههاي تكرار نشدني اين مرز و بوم هستند كه آينده اين سرزمين به آنها گره خورده و از دست دادنشان ضربهاي جبرانناپذير است. اين جوانان به راحتي ساز رفتن كوك نميكنند، آنها بابت همين مشكلات ميروند و اين در حالي است كه شما هنوز در خيال خود پي دشمن فرضي و شيطنتهاي او ميگرديد. كار دشمن، دشمني است، اما سؤال اينجاست كه شما براي بينتيجه ماندن شيطنتها و دشمنيهاي او چه كاري انجام دادهايد؟!
اين روزها كه صداي بچههاي وزنهبردار بلند شده، اين روزها كه تيراندازان همچنان خشك تمرين ميكنند، اين روزها كه دوندهها با هزار و يك مشكل دست به گريبان هستند، حتماً شيطنتها و دشمنيها دوچندان ميشود، آن وقت ما اينجا از حاد نبودن مسئله و شرايط حريف ميشنويم، آن هم از زبان كساني كه متولي اصلي ورزش و جوانان اين ديار هستند.
جناب داورزني، حتي پناهندگي و برنگشتن يك جوان هم زياد، مايه تأسف و فاجعهبار است، ولي گويا شما و مسئولان اطرافتان به اهميت اين مسئله پي نبردهايد كه اين از هر دشمني و شيطنت فرامرزي بدتر و تأسفآورتر است.