مدت مدیدی بود که هر از گاهی، سایتهای مختلف اظهارنظری برخلاف مبانی دین مبین اسلام از نورعلی تابنده مدعی ریاست فرقه گنابادی را اطلاعرسانی میکردند و شنیده میشد عزیزالوجودی از دیار حبیب، پاسخی به آن بافتههای صوفیانه که اگر ملحدانه نبود ضلالتآور بود، میداد.
در نخستین روزهای نمایشگاه بینالمللی کتاب سال ۱۳۹۴ که مطابق همیشه در تهران از غرفه پرکار «نشر راه نیکان» دیدن میکردم، شنیدم مراجعهکنندهای پرسید چرا جوابی به اظهارات نورعلی تابنده در جمع بانوان ندادهاید؟! مسئول غرفه- که فردی مطلع و آگاه بود- جویای مطلب شد که او در جواب گفت: رئیس فرقه گنابادی مدعی است: «با تشرف به من شرف پیدا میکنید و زمانی که با من بیعت کردید گناهانتان به گردن من است و در بیت شخصی که بیعت میگیرد از طرف خدا مشخص شده [است]و اگر برای تشرف شوهرتان یا پدرتان هم راضی نبود که شما مشرف شوید نیازی به اجاره ندارید، چون تشرف شخصی است و به دیگری ربط ندارد حتی پسر بدون اجازه پدر میتواند مشرف شود، چون زمانی که پدر فرزند را به دنیا آورد مگر از او اجازه گرفت؟»
حس کنجکاوی مرا برانگیخت تا مطلب فوق را در سایتها به دست آوردم، پس از اندک جستوجویی آن را در پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب با جوابی قاطع یافتم. مسئولیت شیعه بودنم، مرا برانگیخت در کنار جوابی که در رساله دیگر به دریافت جاهلانه نورعلی تابنده از زندگی فاطمه و علی (علیهماسلام) داشته و جملات و اصطلاحاتی دور از شأن علی و فاطمه (علیهماسلام) را به زبان آورده، در رسالهای به نام «فاطمه معمای ذهن بشر» دادهام جواب این اظهارات صوفیانه را که هم خلق را در ارتکاب به گناه بیپروا میکند و هم موجب هرج و مرج در کانون خانوادهها میشود دفتری سازم تا آنان که با سایتها غریبهاند بخوانند خادم به دین و امت محمدی را از خائن بازشناسند. شاید آنهایی که کاملاً شستوشوی مغزی نشدهاند، به انحراف کامل کشیده نشدهاند بخوانند و بدانند در مجلس صوفیان خبری از دین و دینداری نیست که نیست.
چون بنای تدوین رسالهای که هماینک در معرفی آن سخن میرود بر بیان اسلامی نبودن دعاویای میباشد که نورعلی تابنده به زبان آورده است، باید با توجه به همان ادعاها جواب داده شود که مرسوم مدعیان مسندنشین فرقههای صوفیه است. همان بلندپروازیهای عاری از حقیقتی که اسلامیت تصوف را زیر سؤال میبرد، که در ارتباط با رئیس گروهک گنابادی به صورت زیر باید با اسلام تطبیق داده شود:
الف: «با تشرف به من شرف پیدا میکنید!»
ب: «در زمانی که با من بیعت کردید گناهانتان به گردن من است!»
ج: «اگر برای تشرف، شوهرتان یا پدرتان هم راضی نبود که مشرف شوید نیازی به اجازه ندارید!» که در رساله مورد معرفی به آن پرداخته شده است، ولی طرح دو موضوع قبل از هر گونه رد و اثبات سه موردی که باید گفته شود مغایر با اسلام است، لازم و ضروری مینماید:
اول: شناخت استاد در صعود الیالله که در فرهنگ تصوف فرقهای از او با نام «پیر»، «مرشد»، «قطب»، «شیخ» و «خضر» یاد شده است.
دوم: حدود اختیارات او در راهنمایی سالک طریق عبودیت.
سوم: بررسی اصالت فرقه گنابادی با ضوابطی که در تصوف شرط است که اگر در مورد هر فرقه از فرق صوفیه نادیده گرفته شود و اصالتشناسی نشود آن فرقه همانطور که از نظر اسلامی بدعت است در تصوف هم فرقهای بیاصالت میباشد که هزار البته هم باید بدون تعصب و دور از هر عناد با استناد به مستندات مورد قبول صوفی و غیرصوفی بازگو گردد تا «سیهروی شود هر که در او غش باشد».