فرهنگ مقاومت و هر ارزش فرهنگی دیگری که گرفتار امور شکلی و سطحی بشود تاثیرگذاری خود را در جامعه از دست میدهد و نمیتوان روی ریشه دواندن آن به طور عمیق حساب ویژهای باز کرد؛ رویدادی که به شکل دوسالانه با عنوان جشنواره فیلم مقاومت برگزار میشود همواره در معرض این آسیب جدی قرار داشته است.
اینکه جشنوارههای موضوعی چقدر در ارتقای هنری یک موضوع تاثیرگذار هستند همواره مسئله مورد اختلافی بوده است. برخی معتقدند هزینهای که برای جشنوارههای موضوعی میشود اگر برای ساخت حتی یک فیلم خوب و موفق هزینه شود تاثیرگذاری بسیار بیشتری دارد چراکه صرف برگزاری جشنوارهها و باد کردن رسانهای آنها تاثیرات فرهنگی عمیقی دربرنداشته و در بهترین حالت در همان محدوده زمانی برگزاری جشنواره بخشی از فضای رسانهای را به خود مشغول میکند آن هم درصورتی که رسانهها در پوشش آن اهتمام جدی به خرج دهند، اما یک فیلم خوب درباره مقاومت که به شکلی حرفهای و مناسب ساخته شده باشد و توانایی ارتباط با مخاطب عام را نیز داشته باشد اثرگذاری فرهنگی دراز مدتی در جامعه خواهد گذاشت. رئیس سازمان سینمایی وزارت ارشاد روز گذشته درحالی از تلاش برای تاسیس دبیرخانه دائمی این رویداد خبر داده که هنوز هیچ بررسی کارشناسانه معتبری برای سنجش تاثیرگذاری جشنواره بر ارتقای فرهنگ مقاومت ارائه نشده است.
جشنوارههایی که دورهمی میشوند
دیروز نشست مشترک مسئولان جشنواره فیلم مقاومت و رئیس سازمان سینمایی به بررسی راههای ارتقای این جشنواره اختصاص داشت. محمدمهدی حیدریان در این جلسه به نکته مهمی درباره آسیبهای جشنوارهها در کشور اشاره کرد؛ «نظر کلی من در رابطه با جشنوارهها مسئلهای است که شاید بتوان از آن به عنوان مشکل یاد کرد و آن هم این است که رفته رفته خیلی از جشنوارهها پس از مدتی به یک محفل دورهمی تبدیل میشوند که برگزارکنندگان آن با دعوت از عدهای آن را برگزار میکنند. به عقیده من این گونه جشنوارهها نمیتوانند صاحب شخصیت بشوند و نمیتوانند به تبع آن تأثیرگذاری نیز داشته باشند.»
تقویت و تمرکز بر نیروی انسانی نکته دیگری بود که رئیس سازمان سینمایی به آن اشاره کرد: «در عرصه مقاومت این موضوع با اهمیت است که استراتژی حمایتی و هدایتی در تقویت و پرورش نیروهای انسانی متفکر و اجرایی نباید از یاد برود و در درجه اول اهمیت قرار دارد چراکه این پرورش و تقویت در نهایت باید به بستری ختم شود که در آن امکان تولید مهیا باشد.»
هرچند حیدریان درباره برخی مشکلات سینما در برخی برههها خوب صحبت میکند و به نظر میرسد بهتر از سلفش حجت الله ایوبی بر مسائل اشراف دارد، اما در مدتی که وی روی کار آمده تقریبا هیچ اتفاق اجرایی برای عملی کردن همان بخش از سخنان خوبش نیز مشاهده نشده است و معلوم نیست چقدر میتوان روی خروجی حرفهای خوب در نشستی که موضوعش رویدادی است که متولی برگزاریاش سازمان سینمایی نیست، حساب کرد.
هدفی به نام استمرار!
به اعتقاد حیدریان «جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت به یک استمرار حضور و به روز بودن و در صحنه حاضر بودن نیازمند است. بر همین اساس میتوان اذعان کرد که هرچقدر فاصله میان برگزاری این جشنواره بیشتر شود به کمرنگتر شدن و کم اثرتر شدن آن نیز از خاستگاه اصلیاش تأثیر مستقیم دارد. اگر میخواهیم نتیجه این فعالیت و این جشنواره مؤثر واقع شود باید واقعا، در طول این دو سال به طور دائم فعالیت داشته باشیم تا بتوانیم بعد از دو سال، در آن یک هفته برگزاری نتیجه آن را و میوه آن را برداشت کنیم و باید زمینه ساز تولید فیلم شویم، همچنین از طریق جشنواره فیلمسازان را هدایت و حمایت کنیم و فیلمساز در این مکتب پرورش دهیم.»
اما برخی معتقدند کار خوب و اثرگذار فرهنگی نیازی به برگزاری جشنواره ندارد. چه بسا در بسیاری از جشنوارههای موضوعی آثار بسیاری حاضر شدهاند که به دلیل ضعف در محتوا و ساختار هیچ اثرگذاری فرهنگی برجای نگذاشتهاند و در مقابل آثاری هم بودهاند که به طور خودجوش از سوی برخی از افراد آگاه تولید شدهاند که تاثیرآنها در ارتقای فرهنگی آن موضوع خاص از صدها جشنواره نیز بیشتر بوده است، البته حیدریان اصلیترین هدف گذاری جشنواره فیلم مقاومت را استمرار آن میداند ولی به نظر میرسد استمرار حداقلیترین هدفی است که میتوان درباره جشنواره مقاومت درنظر گرفت و این جشنواره نیازمند نگاههای عمیق تری است؛ «اگر این هدفگذاری مدنظر جشنواره و برگزار کنندگان آن باشد همه تلاشم را میکنم تا یک دبیرخانه دائمی با شرایط قابل ارزیابی تأسیس شود. این قابل ارزیابی بودن بسیار مسئله مهمی است و ما در سازمان سینمایی و انجمنهای وابسته نیز این ارزیابی را به طور دائم داریم که هدف گذاری ما چه بوده است و چه مسیری را طی کردهایم و باید چه مسیری را در ادامه طی کنیم.»
جشنواره مهمتر است یا مقاومت؟
رئیس سازمان سینمایی تعطیلی احتمالی جشنواره مقاومت را یک فاجعه فرهنگی در عرصه داخلی و حتی خارجی برای فرهنگ مقاومت قلمداد میکند؛ فاجعهای که به زعم او با ایجاد دبیرخانه دائمی جلوی وقوع آن گرفته میشود؛ «ما چنین نگاهی را در جشنواره فیلم فجر هم داریم.» نکته دیگری که حیدریان به درستی به آن اشاره میکند این است که «نباید واژه جشنواره مقاومت به مقاومتش چیره شود و آن را به یک جشن مناسبتی تقلیل دهد، در حالی که جشنواره مقاومت هر دوره باید یک جنبش باشد؛ جنبش ملی، منطقهای و حتی بینالمللی. جشنواره مقاومت باید به محلی تبدیل شود که رفرنس و مرجع فیلمهای حوزه مقاومت و دفاع مقدس و انقلاب باشد و جشنوارههایی مانند فجر نیز از این جشنواره در موارد مربوطه تغذیه شود، پس جشنواره باید این صلاحیت را با استمرار و کار مداوم پیدا کند.»
حیدریان درباره وظایف سازمان سینمایی و انجمن سینمای دفاع مقدس در این باره نیز اینگونه توضیح میدهد: «شاید به نظر برسد که عرصه تولید بیواسطه مربوط به ارگانی مانند انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس میشود، اما اینها منفک از یکدیگر نیست و اگر فعالیت تولیدی انجمن و حتی سازمان سینمایی در راستای قوامبخشی و جلو بردن اهداف جشنواره نباشد، مفید فایده نیست و به نتیجه نخواهد رسید. این مجموعهها که در موضوعیت با یکدیگر ربط و ارتباطی دارند باید به تکههای پازلی بدل شوند که در دورهای اگر آنها را کنار هم چیدیم به یک تابلو با مضمون و هدف خاص برسیم نه اینکه جدا از هم و مستقل منظری کوتاه ارائه کنند. قسمتهای آموزشی، تولیدی و نمایشی و ارزیابی آثار یک زنجیره به هم پیوسته است که باید در هر لحظه با هم در ارتباط باشند و هم افزایی کنند.»