به گزارش خبرنگار ما، یکهفته قبل بود که مأموران پلیس در جریان آدمربایی از جلوی نمایشگاه خودرویی در یکی از خیابانهای غربی تهران قرار گرفتند. بررسیها حکایت از این داشت سهپسر جوان با خودرویی شاسی بلند خارجی قصد داشتند دختر جوانی را از جلوی نمایشگاه خودرو و کارواش پدرش بربایند که مباشر پدرش به کمک او میرود و در نهایت آدمربایان وقتی موفق به ربودن دختر جوان نمیشوند مباشر پدرش را میربایند. در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت مأموران دریافتند متهمان پسر جوان ربوده شده را پس از سهساعت آزاد کردهاند. بدین ترتیب مأموران برای تحقیق سراغ دختر جوان و پسر ربوده شده رفتند.
دختر جوان در توضیح ماجرا گفت: پدرم مرد ثروتمندی است و علاوه بر املاک زیاد یک نمایشگاه خودرو، کارواش بزرگ و تعمیرات خودروهای خارجی دارد. ششماه قبل با پسر جوانی به نام پرهام که پدرش نمایشگاه خودرو دارد و از دوستان پدرم است آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و من هم از او خوشم آمد. مدتی ارتباط ما دو نفر ادامه داشت و خانوادههای ما هم در جریان ارتباط ما بودند و قرار بود با هم ازدواج کنیم تا اینکه پدرم با فرد دیگری مشکل ملکی پیدا کرد و موضوع به مراجع قضایی کشیده شد. پس از این پرهام مدعی شد دوستی دارد که با گرفتن ۳میلیارد تومان مشکل ما را حل میکند. پدرم به او اعتماد کرد و قرار بود ۳میلیارد تومان به پرهام بدهد که من متوجه شدم پرهام دروغ میگوید و قصد دارد از ما کلاهبرداری کند. به همین دلیل من ارتباطم را با پرهام قطع کردم و نامزدیام را با او بر هم زدم. پس از این پرهام خیلی اصرار کرد با من ازدواج کند، اما قبول نکردم.
مباشر پدرم به کمکم آمد
وی ادامه داد: ساعتی قبل جلوی کارواش پدرم بودم که پرهام با خودرواش همراه سه نفر از دوستانش کنارم توقف کردند. آنها قصد داشتند مرا به زور سوار خودرو کنند که با داد و فریاد درخواست کمک کردم. مباشر پدرم با شنیدن فریادهایم به کمک من آمد و با آنها درگیر شد که در نهایت آنها مرا رها کردند، اما او را به زور سوار خودرو کردند و ربودند. بلافاصله با اداره پلیس تماس گرفتم و موضوع ربودن حامد را به آنها گفتم که همزمان با ادامه تحقیقات پرهام و دوستانش حامد را رها کرده بودند. حامد در طرح شکایتی از آدم ربایان گفت: وقتی صدای فریادهای نازنین را شنیدم به جلوی کارواش آمدم که دیدم پرهام و دوستانش قصد دارند او را بربایند که با آنها درگیر شدم. آنها مرا به زور با خودشان به خانهای در غرب تهران بردند. ابتدا مرا کتک زدند و بعد با تهدید چاقو چک ۳میلیاردی از من گرفتند و همچنین برگهای را به زور امضا کردم که نوشته بود پرهام ۶۳ هزار دلار به من داده تا تحویل نازنین بدهم. ابتدا قصد داشتم در برابر آنها مقاومت کنم، اما وقتی با تهدیدهای آنها روبهرو شدم مجبور به امضا شدم. آنها سهساعت مرا گروگان گرفتند و تهدید کردند اگر با نازنین ازدواج کنم مرا میکشند و بعد مرا آزاد کردند.
دستگیری آدم ربایان
پس از طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی رضوانی، بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی در اختیار تیم زبدهای از کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی قرار گرفت. بررسیهای مأموران نشان داد پرهام و همدستانش پس از حادثه به مکان نامعلومی گریختهاند. مأموران در نهایت چند روز بعد از حادثه موفق شدند هر چهار متهم را شناسایی و بازداشت کنند.
چهار متهم صبح دیروز برای تحقیق به دادسرای امور جنایی منتقل شدند و به جرم خود اقرار کردند. یکی از دوستان پرهام با اعتراف به آدمربایی گفت: چند روز قبل از حادثه پرهام به من و دو دوست مشترکمان گفت که پسر جوانی به نام حامد رقیب عشقی او شده است و به همین دلیل دختر مورد علاقهاش که پدر پولداری دارد قرار است با او ازدواج کند. او از ما خواست کمکش کنیم و حامد را به زور سوار خودرواش کنیم و او را بترسانیم تا از ازدواج با دختر مورد علاقهاش منصرف شود. وقتی دوستمان از ما خواهش کرد ما هم قبول کردیم. پرهام گفت: من عاشق نازنین بودم و قرار بود با هم ازدواج کنیم که ناگهان نامزدیمان را بر هم زد. خیلی اصرار کردم، اما فایدهای نداشت تا اینکه متوجه شدم مباشر پدرش به او پیشنهاد ازدواج داده و نازنین هم قبول کرده و به همین دلیل به من جواب رد دادهاست که تصمیم گرفتم او را بترسانم و از ازدواج با نازنین منصرف کنم. من با کمک دوستانم او را ربودم و از او چک ۳میلیاردی گرفتم و تهدید کردم اگر با نازنین ازدواج کند چک او را اجرا میگذارم. چهار متهم برای تحقیقات بیشتر به دستور قاضی رضوانی در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند.