سرویس ایثار و مقاومت جوان آنلاین: خانواده ما هم مانند دیگر خانوادههای مذهبی قبل از پیروزی انقلاب حضور مؤثری در تظاهرات و راهپیماییها داشتند. علیرضا و غلامرضا با آغاز جنگ تحمیلی راهی منطقه شدند. غلامرضا فرمانده تخریب بود که در روند آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید. بعد از شهادتش عزم عبدالرضا برای جهاد و حضور در جبهه جزم شد.
والدینم با اینکه اولین فرزند خانواده را از دست داده بودند، غلامرضا را امانتی از طرف خدا میدانستند که حالا با شهادت به خدا برگردانده شده است، به طوری که همسرشان با لباس سفید در تشییع جنازه شرکت کرد.
گردان تخریب
عبدالرضا فرزند چهارم خانواده و متولد ۲۱ فروردین ۱۳۴۵ بود. در زمان شهادت برادرم غلامرضا در حال تحصیل در کلاس سوم دبیرستان، رشته ریاضی فیزیک بود. عبدالرضا پس از شهادت برادرمان، عاشقانه و به التماس از پدر و مادر خواست که با اعزام او به جبههها موافقت کنند. آنها هم با توجه به اعتقادی که به راه شهیدان داشتند با طیب خاطر به این امر رضایت دادند. عبدالرضا در حالی که بیش از سه ماه از شهادت غلامرضا نگذشته بود به عنوان نیروی بسیجی با شرکت در دورههای آموزشی تخریب، با حضور در گردان تخریب راه برادر را ادامه داد.
میدان مین
عبدالرضا در تاریخ ۲۴ آبان ۱۳۶۱ در عملیات مسلم بن عقیل در منطقه مندلی در حال پاکسازی میادین مین و در حالی که مقدار زیادی تیانتی بر دوش داشت مورد اصابت تیر دشمن قرار گرفت و به شهادت رسید. پیکر مطهر شهید عبدالرضا در همان منطقه ماند و پس از مدتی بیخبری به عنوان شهید جاویدالاثر اعلام شد. خانواده شهیدان صادقزاده امیدوارند با تلاش کمیتههای تفحص اثری از شهید عبدالرضا به دست آید.
مادرم میگفت: هر موقع به یاد فرزندانم میافتم و دلم میگیرد به مظلومیت سیدالشهدا امام حسین (ع) گریه میکنم.
وصیتنامه هر دو برادر شهیدم هم موجود است و نقطه مشترک هر دو این بود که سعی کنید اسلام و امام را تنها نگذارید تا آخرتتان تأمین باشد.
راوی: برادر شهید