سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: یکی از این مشخصات ناامید شدنشان است. این آدمها زودتر از بقیه ناامید میشوند. حساس و شکننده هستند و با کوچکترین تلنگری به هم میریزند. آنها کمتر از دیگران به یک هدف بزرگ فکر میکنند و خوشبینی خود را از دست میدهند.
آدمهای بیکار، معمولاً در اجتماع تحقیر میشوند. آنها در خانواده گویی جرم بزرگی مرتکب شدهاند، انگشت اتهام و تمسخر به سویشان نشانه میرود. هر اتفاقی که بیفتد متهم ردیف اول هستند. فرض کنید در یک مجتمع دزدی شده باشد. اولین شکی که برای ساکنین پیش میآید وجود افراد بیکار در ساختمان است. زیرا نداشتن کار و درآمد کافی برای یک زندگی عادی، زمینه ساز بسیاری از آسیبهای اجتماعی است. افراد بیکار بیش از دیگر افراد در معرض اعتیاد قرار دارند و کوچکترین تلنگری آنها را به سوی آرامش موقتی و کاذب سوق میدهد. آنها شأن اجتماعی و اعتبار شخصیتی خود را به مرور از دست میدهند. پدران بیکار حرفشان کمتر از پدران صاحب درآمد خریدار داشته و بیشتر در معرض بیاحترامی و بیتفاوتی قرار دارند.
اینگونه افراد، به دلیل حساس شدن روحیهشان بیشتر دچار اختلالات عاطفی میشوند. بیشتر از دیگران به شریک زندگی خود مظنون میشوند و هر حرکتی از سوی همسر، آنها را دچار توهمات مختلف از جمله بیتوجهی به علایق و دستورات خود میکند.
افراد بیکار پس از مدتی دچار یک تنبلی مزمن میشوند. به شرایط دوران بیکاری و کارهای پاره وقت و سبک زندگی جدید عادت میکنند و همین باعث میشود کمتر دنبال کار بروند. اگر چه نیاز مالی شدید احساس میکنند، اما تنبلی پنهانی، آنها را دچار حسی میکند که دیگر راضی نیستند به هر کاری تن بدهند. یعنی اگر قبلاً در یک شرکت کارگر بودهاند حالا اگر دوباره همان کار برایشان پیدا شود آن را شایسته وقت گذاشتن وصرف انرژی نمیدانند و منتظر یک کار رویایی میمانند.
افراد بیکار احتمالاً بیش از دیگران در معرض ترحم قرار میگیرند. اوایل سخت است، اما کمکم این درد عادی میشود و به راحتی کمکهای دیگران را میپذیرند و کمتر از قبل به غرورشان بر میخورد.
بیکارها اغلب سرگردانند. برنامه درستی برای زندگی ندارند. آنها دچار یک بینظمی میشوند و حتی برای تصمیمات کوچک هم دچار تردید میشوند. زیرا از آینده نزدیک خودشان بیخبر هستند و هیچ برنامهریزی خاصی ندارند. آنها نمیتوانند وسایل قسطی بخرند، نمیتوانند وام بگیرند و حتی اگر سفرهای کم هزینه هم بروند از سوی خانواده متهم به بیخیالی میشوند. آنها مدام در ترس آنند که طلبکارهای خانگی و به ویژه خانواده آنها را بیمسئولیت نپندارند و به همین دلیل کمتر با رفتارها و خریدهایشان دیگران را حساس میکنند.
اینگونه افراد اگر مجرد باشند به راحتی در معرض خطرات اجتماعی قرار میگیرند. برای گذراندن وقت و فرار از فکر و خیال رو به سیگار و قلیان و سایر مواد مخرب میروند و وقتی چشم باز میکنند کنار دوستان بیکارتر از خودشان در یک محفل مشغول مصرف مواد مخدر هستند.
احتمالاً جمله معروف «اول کار پیدا کن بعد زن بگیر» را بارها شنیدهاید. یعنی کار از اولیهترین پایههای ازدواج است. پس نتیجهگیری سختی نیست اگر بگوییم بیکاری هم به اندازه فساد و اعتیاد و دزدی خطرناک است.
جوانان بیکار به راحتی عزت نفسشان را از دست میدهند و وابستگی مالیشان به والدین شخصیت آنها را تخریب و منزوی میکند. جوان بیکار هرگز نمیتواند استعداد خود را کشف و خود را از این وضع نجات دهد. اصلاً در این مورد خاص اراده و تلاش جوان برای برد کافی نیست. لازم است خانواده همواره آنها را به صورت مالی و معنوی مورد حمایت قرار دهد. ایجاد کسب و کار هرچند کوچک هم این روزها جدای از تحصیلات و آگاهی در آن زمینه به سرمایه احتیاج دارد. بخشی از این همکاری و درک شرایط در حیطه وظایف دولت است. اما بخشی از آن را خانواده میتواند بر عهده گرفته و تا رسیدن جوانشان به یک نقطه امن در زندگی زیر چتر حمایتی خود قرار داده و او را در تحقق آرزوهایش یاری کنند.