سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: طبق تحقیقات و مطالعات انجام شده، ترسهای کودکان را در سه دسته، ترسهای معمولی، شدید و افراطی یا فوبیا جای دادهاند. ترسهای دوران کودکی شامل ترس از تصادف، خفگی، آتش و سوختن، ارتفاع، محیط بسته و تنبیه است، اما فوبیا برخلاف ترسهای بهنجار کودکی، شدید، طولانی و نامرتبط با سن و سال است. والدین گاهی از حربه ترساندن کودکان استفاده میکنند تا آنها از برخی رفتارهای خطرناک پرهیز کنند. پس ترس و اضطراب غیر کارکردی چیست؟ باید توجه کرد که ترس کودک با خطر موجود متناسب است یا خیر. علائم فیزیولوژیک تلاش یا گریز چنانچه به صورت مزمن درآیند و برطرف نشوند میتوانند جزو علل اختلالات و فوبیا باشند. حال اگر ترس نابهنجار در کودک وجود دارد، چه باید کرد؟ والدین برای برطرفکردن ترس کودکان میتوانند از مواردی که در پی میآید استفاده کنند، آموزش مهارتهایی که کودک بتواند به کمک آنها با ترس خود مقابله کند، برقراری رابطه تدریجی بین کودک و عامل ترس، فراهمآوردن شرایطی که کودک بتواند تحت آن شرایط به تدریج با عوامل مولد ترس انس و الفت بگیرد، ضمن اینکه به عامل مورد نظر فکر نکند یا آن را نادیده بگیرد، توضیح و اطمینان خاطردادن، ارائه الگو و مثالهایی که از عامل ترس آنها نمیترسند (نه به صورت تمسخر و تحمیل بلکه به حالت تشویق و ترغیب.) ترسهای ناهنجار و فوبیا علاوه بر اضطراب میتوانند کودک را تبدیل به فردی پرخاشگر کند که در خواب، رویای خشونت، جنگ و خصومت را دارد و یا بالعکس کودکی گوشهگیر و در خود فرورفته را به وجود آورند. پس باید ترس کودکان را بررسی کرد و در صورت نابهنجار بودن آنها، تلاش کرد تا مهارتهای لازم برای غلبه بر ترس را آموزش دید و سلامت روان و جسم کودک را بهبود بخشید. ترس بخشی از وجود آدمیزاد است. هیچکس نمیتواند ادعا کند که نمیترسد، حتی ما پدر و مادرهای به اصطلاح بزرگ. بیشتر ترسها اکتسابی هستند و کودکان آنها را به دلایل مختلف و به صورت مستقیم و غیرمستقیم از محیط و دیگران میآموزند. در حالی که برخی از ترسها واقعی و طبیعی هستند، این نوع ترسها در همه ما وجود دارند و گاهی هم مفیدند. در مقابل بعضی از ترسها غیرواقعی و بیمارگونه هستند، اینگونه ترسها را باید در کودکان ریشهیابی کرد و از بین برد. پریدگی رنگ، لرزش دست و پا و بدن، عرقکردن، تپش قلب، خشکی دهان، لکنت زبان، تهوع و... از نشانههای ترس است. ترسهای طبیعی جای نگرانی و همچنین نیازی به درمان ندارد و جزو مراحل رشد کودک است. مرضیشدن ترس دو شاخص اساسی دارد که عبارت است از مدت زمان طولانی و شدت زیاد. در صورتی که ترسها شکل مرضی پیدا کردند، بهتر است به متخصص مراجعه کنید. ترسهای کودکان در طول زندگی به تدریج شکل میگیرند. وقتی پرستار غریبهای نگهداری آنها را به عهده میگیرد، وقتی در اثر خراش کوچکی خون از دستشان جاری میشود، وقتی در خواب آگاهی و حواسشان را از دست میدهند، وقتی میبینند که سایههای غول پیکر در تاریکی جا به جا میشوند، دچار ترس میشوند و در این مسیر والدین ممکن است دچار نگرانی شوند. ترسهای کودک خود را بشنوید و سعی کنید گامی برای حلکردن آن بردارید. خیلی از این ترسها را خود ما با بیدقتی، بدکلامی و بیاهمیتی به وجود آوردهایم. ما فکر میکنیم کودک با بزرگتر شدن ترسهای خود را فراموش میکند، اما غافل هستیم. همانطور که امروز کودک، سالها بعد به گذشته او تبدیل میشود، به طور حتمی میتواند زمینه مشکلات آینده او هم باشد. انسان فقط با قد کشیدن و تغییر اندازه لباس و... رشد کردن خود را نشان نمیدهد بلکه بزرگی واقعی و رشد حقیقی در درون آدمها اتفاق میافتد. کودکی که امروز روش درست مقابله کردن با ترسهای خود را یاد نگیرد، هرگز بزرگ منش نخواهد شد و در آینده هر وقت به مشکلی بر بخورد، باز هم گیج و سردرگم خواهد ماند. کودکی که الان اعتماد خود را به پدر و مادر از دست بدهد، هرگز در آینده با دلی صاف به کسی اعتماد نخواهد کرد. ما به عنوان والدین نقشی بسیار پررنگ در نقاشی فرزند خود ایفا میکنیم. اگر چاره ترس امروز کودک خود نباشیم، پس سازنده مشکلهای شخصیتی فردای او هم نخواهیم بود.
دنیای ذهنی کودک را متناسب با سن او درک کنید، نه سن خودتان. تا حد امکان هم به صورت کلامی و هم رفتاری کودک را از علاقه و حمایت خود آگاه سازید. رفتارهای حاکی از شجاعت و یا غلبه بر ترس را تقویت کنید و بازخورد دهید. در غلبه بر ترس طوری برنامهریزی کنید که گامها به صورت کوچک و متناسب با توان کودک باشد. صبور باشید. هیچ مشکلی ناگهانی ایجاد نمیشود که ناگهانی نیز حل شود. در پایان به والدین عزیز یادآور میشویم که ترس، مسئلهای رایج در رشد کودک است و در هر کودکی به شکلی متفاوت نمود پیدا میکند. پس لطفاً دستپاچه نشوید، آگاهیتان را از این موضوع افزایش دهید و از یک متخصص کودک کمک بگیرید.