جوان آنلاین: کانال «جنگ روایتها» در ایتا یادداشتی از حمید جعفری را به اشتراک گذاشت. این یادداشت در ادامه مرور شده است: ۱۳ سال قبل (مهر ۱۳۸۹) لطیفهای برگرفته از یک واقعیت در نیویورک روی خروجی یکی از سایتهای اینترنتی قرار گرفت و در فاصلهای کمتر از ۳۶ساعت به پربینندهترین مطلب با میلیونها مراجعهکننده تبدیل شد. آن واقعیت این بود، در پارک مرکزی نیویورک سگی به کودکی حمله میکند، مردی که شاهد حادثه بود برای نجات کودک خود را بهروی سگ میاندازد و او را خفه میکند... خبرنگار نیویورک تایمز که ماجرا را از نزدیک میبیند، به مرد میگوید: فردا تیتر اول نیویورک تایمز این است: «مرد شجاع نیویورکی جان پسری را نجات داد.» مرد در جواب خبرنگار میگوید: «من نیویورکی نیستم» خبرنگار میگوید پس تیتر میزنیم: «امریکایی قهرمان جان پسری را نجات داد.» مرد میگوید: «ولی من امریکایی نیستم، پاکستانیام.» فردا تیتر نیویورک تایمز این چنین شد: «بک مسلمان متعصب سگی را در پارک مرکزی خفه کرد! افبیآی احتمال میدهد القاعده در این جنایت دخیل باشد.» در جنگ روایتها، رسانهها هستند که نقش محوری را در هدایت ذهنها به سمت دلخواه بر عهده دارند و در واقع برداشت از روایت از سوی مخاطب رسانه، همان برداشتی خواهد بود که صاحبان رسانه میخواهند. یک مثال دیگر از یک حادثه یکسان در ایران و مثلاً انگلستان؛ خبر: «فرزندان فلان مقام بلندپایه سیاسی در انگلستان به دلیل فساد مالی تحت پیگرد قانونی قرار گرفتند.» آنچه رسانههای لندننشین از این حادثه روایت میکنند: «سیستم قضایی انگلستان بدون هیچ ملاحظهای با فساد در هر سطحی که باشد برخورد میکند.» خروجی این روایت برای جامعه آرامش بخش و ایجاد سرمایه اجتماعی میکند. حال اگر همین خبر در ایران اتفاق بیفتد، یعنی برخورد دستگاه قضایی با فساد فلان مقام مسئول یا بستگانش، روایت رسانههای معاند: «فراگیری فساد در ایران»! القای به مخاطب که از بالا تا پایین همه غرق در فساد هستند. حال اینگونه روایت از چنین حادثهای با جامعه چه میکند؟