جوان آنلاین: سارا، زهرا، مریم، احمد و محمد نام پنجقلوهای مینودشتی است. نامشان با نگاه رهبری انتخاب شده است. والدین این پنجقلوها که هر دو اهل استان گلستان و شهرستان مینودشت هستند، زندگی مشترکشان را در سال ۱۳۹۴ آغاز کردند و اولین فرزندشان به نام امیرعباس در سال ۹۶ متولد شد. فاطمه قزلسفلو ۲۴ ساله است و کاردانی حوزوی دارد. او میگوید: ابتدای زندگی مشترکمان، تصمیمی برای اینکه چند فرزند داشته باشیم، نداشتیم تا اینکه بعد از به دنیا آمدن پسرمان به نام امیرعباس، بنا به تأکیدات رهبری درباره فرزندآوری، آرزو کردم خدا فرزندان زیادی به ما هدیه کند. دعایم مستجاب شد و حالا مادر شش فرزند هستم. او در پاسخ به این سؤال که تولد پنجقلوها و مشغله آنها در روابط شما و همسرتان تأثیر منفی نگذاشته است، گفت: نه تنها تأثیر منفی نگذاشته بلکه صمیمیت و صداقت بینمان بیشتر هم شده است.
آرزو کردم خدا به ما پنجقلو هدیه کند
این مادر جوان درباره آرزوی پنجقلودارشدنش میگوید: در شهرمان یک تولد چندقلویی را جشن گرفته بودند. همان جا آرزو کردم خدا به من هم پنجقلو هدیه کند. وقتی جواب آزمایش بارداریام مثبت شد، در اولین سونو متوجه شدم جنینها چهارقلو هستند. با خودم گفتمای کاش پنجقلو میشدند. این گذشت و ماه بعد در سونوی دوم دکتر گفت جنینها پنجقلو هستند. خیلی خوشحال شدم.
سختی دارد، اما خوشحالیم
این مادر مینودشتی در ادامه میافزاید: در ماه سوم بارداری، پزشک متخصص در مینودشت پیشنهاد داد سه تا از جنینها را سقط کنم تا دو جنین سالم بمانند. عذاب وجدان داشتم، به همین خاطر نزد چند پزشک دیگر در شهرستان و تهران رفتم، اما راضی به این کار نشدم. بالاخره به بیمارستان بقیهالله (عج) رفتیم و بعد از معرفی خانم دکتر سلیمانی، او هم در همان ملاقات اولیه همه خطرهای ادامه بارداری را گفت، ولی خواستم کمک کند تا این پنجقل را به سلامت زایمان کنم. در نهایت به لطف خدا و تلاش این پزشک و تیم درمان این اتفاق افتاد و حالا با همه سختیهایی که دارد، از صمیم قلب خوشحال هستم.
مادر پنجقلوها میگوید پسر شش سالهاش هم حال خوبی دارد. او هر کاری برای کمک به مادر، خواهران و برادرانش انجام میدهد. به گفته این مادر جوان بعد از تولد پنجقلوها، صمیمیت بین او و شوهر و پسرش بیشتر شده است.
زن جوان در آخر بیان میکند: نگهداری دردانهها خیلی شیرین است، اما سختی هم دارد و سختترین لحظات وقتی است که همگی باهم مریض میشوند و دستهجمعی گریه میکنند و من نمیدانم کدامیک را در آغوش بگیرم، به همین خاطر حمایتهایی مشابه پرستاری برایم بهترین کمک است. در حال حاضر تنها حامی من و شوهرم پدر و مادرمان هستند. آنها نوبتی از شهرستان به خانهمان میآیند و بعد از یک هفته شستوشو و پختوپز به خانهشان برمیگردند.
به فرزندانم عشق میورزم
پدر پنجقلوها محمود قزلسفلو ۳۳ساله کارشناس کامپیوتر است. او میگوید: وقتی از بارداری پنجقلویی همسرم باخبر شدم، خیلی خوشحال شدم، اما نگران حال همسرم بودم، ولی اصرارهای او برای نگهداری هر پنجقل باعث شد توکلم را به خدا کنم و از هیچ کمکی هم دریغ نکنم. حالا هم عاشق فرزندانم هستم.
وعدههایی که محقق شد، وعدههایی که بر زمین ماند
پدر پنجقلوها در ادامه به حمایتها و تشویقهای خانواده و اقوام، به خصوص ریاست، مدیر و کادر درمانی بیمارستان بقیهاللهالاعظم (عج) از قبل تولد تا بعد از تولد پنجقلوهایش اشاره کرد و گفت: بعد از بستریشدن همسرم، رفتوآمد به شهرستان برایمان خیلی سخت بود، به همین خاطر مجبور شدیم به تهران برویم، مدتی را در منزل بستگان و آشنایان، سپس مدتی هم در میهمانسرای بیمارستان سکونت داشتیم تا اینکه در آستانه تولد پنجقلوها در محله افسریه یک واحد ۵۰ متری اجاره کردیم. صاحبخانه وقتی شرایط مرا دید پول پیش نگرفت و راضی به اجاره ماهانه شد. قبل از تولد پنجقلوها، مخارج بارداری همسرم به واسطه حمایت و کمک خانواده و بستگان تأمین میشد، اما بعد از تولد آنها شرایط زندگی خانوادهام طوری بود که نمیتوانستم توقعی داشته باشم. تا همینجا هم خیلی مرا کمک کردند و حالا هم در نگهداری فرزندانم کمکحالمان هستند، اما جا دارد از حمایتهای مدیر بیمارستان بقیهاللهالاعظم (عج) از زمان بستری همسرم تا به دنیا آمدن نوزادانم تشکر کنم. این بیمارستان بعد از ترخیص هیچ هزینهای دریافت نکرد و قول داد هزینههای درمانی نوزادانم را تا یکسال به طور رایگان پرداخت کند. قول مساعد دیگر آینده شغلی پنجقلوها در همان بیمارستان بود؛ وعدههایی که تا حالا محقق شده است و با این خوشقولی یقین دارم دیگر قولها هم محقق خواهد شد. گلایه من از مسئولانی است که در ملاقات از همسرم قولهایی مثل در اختیار گذاشتن خانه و خودرو دادند، اما محقق که نشد هیچ، دیگر حالی هم از ما نمیپرسند.
انتخاب نام پنجقلوها با نگاه مقام معظم رهبری
این پدر جوان درباره نامگذاری نوزادانش میگوید: به پیشنهاد یکی از دوستان، در مکاتبهای با دفتر مقام معظم رهبری هم شرح حالم را گفتم و هم تقاضای کمک کردم. همچنین خواستم رهبری برای پنجقلوهایم نام نیکو انتخاب کنند. ظهر روز تاسوعا از دفتر ایشان تماس گرفتند و گفتند، رهبر معظم برای دخترها نامهای زهرا، سارا و مریم و برای پسرها نامهای احمد و محمد را انتخاب کردهاند. از توجه و محبت رهبر عزیزمان بینهایت سپاسگزارم که مانند پدری مهربان به من و خانوادهام لطف و عنایت کردند. دفتر رهبری همچنین کمکهایی برای نگهداری فرزندان انجام دادند که نشان داد خود ایشان مشوق و پشتیبان خوبی برای ما هستند و خواهند بود.