کد خبر: 1214420
تاریخ انتشار: ۱۷ بهمن ۱۴۰۲ - ۰۴:۲۰
نگاهی نقادانه به ادبیات داستانی انقلاب اسلامی
ادبیات در معنای دقیق کلمه نمود و ظهور مبانی در متن و بطن جامعه است. داستان بر اساس مفاهیم و شعار‌ها نوشته نمی‌شود بلکه ماده خام خود را از جامعه و تجربیات محقق می‌گیرد، به همین دلیل است که وقایع بزرگ منبع غنی و تمام‌نشدنی تجربی در اختیار داستان قرار می‌دهند
 احمد شاکری
جوان آنلاین: ایام بهمن ماه و پیروزی انقلاب اسلامی معمولاً با طرح سؤال‌هایی درباره نمود انقلاب اسلامی در هنر و ادبیات همراه است. گرچه چنین انتظاری از ادبیات خاصه ادبیات داستانی کاملاً بجا و متوقع است، اما می‌توان پرسش را از حیث دیگری نیز مطرح کرد، با این توضیح که حرکت‌های بزرگ اجتماعی که مردم را با خود همراه و تأثیر عمومی ایجاد می‌کنند، بیش از تأمین موضوع برای ادبیات اهمیت دارد و با آن نسبت برقرار می‌کنند. این نسبت به فراخور وقایع اجتماعی، گستردگی، عمق و میزان تغییری که به وجود می‌آورند، می‌تواند متفاوت باشد. پس در تحلیل نسبت‌یافتگی وقایع بزرگ اجتماعی با ادبیات و برای فهم دامنه این تأثیر باید پا را از گونه‌های موضوعی مطابق آن واقعه فراتر گذاشت. 
تلقی عمومی و اولیه‌ای که از ادبیات و پذیرش آن از انقلاب اسلامی وجود دارد، این است که انقلاب اسلامی را روایت کند. این کار طبعاً به تولید گونه‌ای خاص از داستان به عنوان داستان انقلاب اسلامی خواهد انجامید، یعنی داستانی که به وقایع منتهی به پیروزی انقلاب اسلامی بینجامد. گرچه اهالی نظر در شمول این گونه به برهه‌های تاریخی اتفاق نظر ندارند، بنابراین این سؤال مطرح است که آیا ادبیات داستانی انقلاب اسلامی دقیقاً چه بازه زمانی را در بر می‌گیرد و آیا با پیروزی انقلاب اسلامی موضوع «انقلاب» تمام شده محسوب می‌شود؟ اما حیثیت دیگری که می‌تواند تصویر دقیق‌تری از نسبت انقلاب اسلامی و ادبیات داستانی به دست دهد، نسبت ظرف و مظروفی نیست. اینگونه نیست که گمان کنیم قالب‌های داستانی، چون رمان همانند ظرفی هستند که انتظار می‌رود مظروف یا موضوع، حوادث و وقایع انقلاب اسلامی در آن یا از سوی آن روایت شود. از این حیثیت، با پیروزی انقلاب اسلامی ما وارد فضا و اتمسفر جدیدی به نام دوره انقلاب اسلامی شده‌ایم. دوره حاکمیت جمهوری اسلامی و ادبیات در این دوره متأثر از این تحول بوده است؛ چه درباره انقلاب اسلامی بنویسد یا درباره هر موضوع دیگری روایت کند. در نتیجه ادبیات داستانی تحت تأثیر این دگرگونی در هر گونه‌ای که روایت کند، متأثر از انقلاب اسلامی است. این تأثیر ممکن است در قالب انتخاب شخصیت، انتخاب موقعیت، انتخاب موضوع، انتخاب مضمون، انتخاب حوادث یا حتی انتخاب تکنیک و زبان داستان باشد. 
تأثیر دوره انقلاب اسلامی بر ادبیات داستانی، در یک طیف قابل تقسیم‌بندی است. هم در این باره باید تقسیم‌بندی برهه‌ای و زمانی داشته باشیم، هم تقسیم‌بندی نوعی و قالبی را در نظر بگیریم و هم تقسیمات فرمی را لحاظ کنیم. روشن است که انقلاب اسلامی یکسری روساخت‌ها و یکسری زیرساخت‌هایی دارد. سطح و عمقی دارد که این‌ها در یک رتبه و اولویت نیستند. عمق و مبانی انقلاب اسلامی همان امور مقوم و معنی بخش و تشخص بخش انقلاب اسلامی هستند. این‌ها زیرساخت هستند و روبنا بر این زیرساخت‌ها استوار است، اما ادبیات داستانی با زبان خاص و شیوه روایی‌اش با کدام سطح مواجه می‌شود؟ در نگاه نخست به نظر می‌رسد ادبیات داستانی توجه به امر جزئی دارد. توجه به عالم خارج دارد. ادبیات داستانی همانند مقاله به امر کلی و انتزاعی نمی‌پردازد. نویسنده مختار است شخصیت، واقعه، موقعیت، مکان و زمان داستان را خود انتخاب کند. اوست که با این انتخاب‌ها معانی را در داستان خود پرورش می‌دهد و درونمایه‌های داستانی را می‌سازد، بنابراین بسته به طیفی از شخصیت‌ها که با مبانی انقلاب اسلامی نسبت برقرار کرده و برخی در نقطه‌ای دورتر و برخی نزدیک‌تر یا برخی در جهت مقابل این مبانی و برخی دیگر در نسبت متغیری با آن قرار می‌گیرند، امکان انعکاس مبانی در کردار‌های جزئی شخصیت‌ها محقق می‌شود. حال این اصل را در کنار واقعیت دیگر تاریخی قرار دهید که بر اساس آن، جامعه چه در مرحله تحقق انقلاب اسلامی و چه در دوره پس از پیروزی انقلاب اسلامی طیفی از کنشگران هم‌عقیده و غیرهم‌عقیده، هم‌سلیقه و غیرهم‌سلیقه را به خود دیده است. اگر بخواهیم تجسم مبانی انقلاب اسلامی و استواری و عدم‌انحراف از آن را ترسیم کنیم، شخصیت‌های برجسته‌ای را می‌توانیم نام ببریم که در رأس آن حضرت امام خمینی (قدس سره) و مقام معظم رهبری قرار دارند، اما به هر میزان از این قله‌ها فاصله بگیریم، طیف سلایق و رنگ‌ها افزوده و متکثر می‌شود. اینجا مسئله‌ای که پدید می‌آید، این است که انتخاب شخصیت داستانی نقش مهمی در انتقال مبانی انقلاب اسلامی خواهد داشت، البته نقش قالب‌های داستانی نیز در این زمینه پررنگ است. به عنوان مثال جهان متکثر موسع عمیق رمان، طبعاً شخصیت‌های متنوع‌تر و کنش‌های متعددی را می‌تواند نمایش دهد و ظرفیت‌هایش برای انتقال مبانی انقلاب اسلامی بیشتر خواهد بود. 
 
 ماده خام داستان از جامعه می‌آید
 نکته دیگری که در این باره وجود دارد، دوره‌های زمانی است که جامعه ایران اسلامی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به خود دیده است. ادبیات در معنای دقیق کلمه نمود و ظهور مبانی در متن و بطن جامعه است. داستان بر اساس مفاهیم و شعار‌ها نوشته نمی‌شود بلکه ماده خام خود را از جامعه و تجربیات محقق می‌گیرد، به همین دلیل است که وقایع بزرگ منبع غنی و تمام‌نشدنی تجربی در اختیار داستان قرار می‌دهند. حال باید دید آیا جامعه اعم از دولت و مردم در طول چهل‌وچند سال گذشته به لحاظ شدت و ضعف در یک نسبت با مبانی انقلاب اسلامی بوده‌اند یا با طیفی از نسبت‌ها مواجه هستیم. برخی مقاطع خیلی درخشان هستند و برخی مقاطع دیگر اینگونه نیستند. پس مقاطع و دوره‌های مختلف اقتضائات متفاوتی برای انتقال مبانی در روایت داستانی خواهند داشت، البته می‌توان گونه‌ای از ادبیات را فرض کرد که جامعه آرمانی خود را تصویر می‌کند و به استقبال روایت آرمانشهر می‌رود، یعنی تجسم مبانی انقلاب اسلامی و ظهور کامل آن را در این آرمانشهر به نمایش می‌گذارد، اما روشن است که در چهار دهه اخیر جامعه ایرانی فرازوفرود‌هایی داشته است. 
تمرکز بر مفاهیم بنیادین انقلاب اسلامی قطعاً چارچوب‌های موضوعی را در روایت داستانی خواهد شکست. این مفاهیم مقید به موضوع نیستند، مثلاً عدالت اجتماعی، استقلال، پایداری، آزادی و ولایت‌پذیری این‌ها کلیدواژه‌هایی هستند که فراتر از موضوعات عمل می‌کنند، بنابراین می‌توان این کلیدواژه‌ها را در بافت داستان‌های دفاع مقدس نیز مشاهده کرد. بخشی از این مفاهیم قطعی و متفق‌علیه هستند. ممکن است در فهرست برخی مفاهیم کلیدی و بنیادین انقلاب اسلامی اختلاف نظر باشد، اما به هر حال درک دقیق نویسنده و نگاه همیشگی او به این مفاهیم بسیار با اهمیت است. نویسنده نه تنها این مفاهیم را می‌شناسد و از مرحله آغازین داستان‌نویسی، یعنی انتخاب ایده اولیه، آن را بر این مفاهیم عرضه می‌کند بلکه این مفاهیم برای او فراتر از مفهوم ذهنی است. مفاهیم بنیادین انقلاب از سوی نویسنده زیست می‌شود، به تجربه درمی‌آید و در مقام عمل مصداق پیدا می‌کند. درک دقیق، باور عمیق و تجربه وسیع، تضمین‌کننده ادبیاتی هستند که می‌خواهد این مفاهیم را در قالب روایت‌های داستانی غیرشعاری ارائه دهد. به بیانی دیگر، آنچه موجب شعاری‌شدن این مفاهیم در ادبیات داستانی می‌شود برآورده نساختن و تدارک ندیدن ساختار مناسب بیانی آن است، البته این چالشی بزرگ و دائمی برای ادبیات داستانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است؛ اینکه چگونه می‌تواند اسب نافرمان داستان را که سوغات غرب بوده است، لگام زند و با آن قله‌های ادبیات متعهد را فتح کند. 
* نویسنده و منتقد ادبی در حوزه ادبیات انقلاب
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار