جوان آنلاین: سمیه سرافراز، دکترای جامعهشناسی معتقد است: فرزندآوری جامع و کلانتر از فرزندخواهی است و باید به یک موضوع فراقوهای تبدیل شود تا دچارچندپارگی و در نهایت تضعیف تشکیل خانواده نشود، موانع اقتصادی آن برطرف شود و با امر به معروف و نهی از منکر روابط و افکار متعهدانه در زن و مرد ایجاد شود و از همه مهمتر نیروی بالقوه قوی زنان با معرفی مادران موفق بیدار شود تا زن بداند با تولد و آموزش یک فرزند و پرورش او میتواند جامعهای را متحول کند و ملتی را نجات دهد، بنابراین لازم است به جای معرفی یک ورزشکار نمونه و یک کارمند نمونه مادران آنها را معرفی کنیم. به گفته وی برای رسیدن به این مهم باید کارگروهها و نشستهای عمومی در مکانهایی مانند مدارس و مساجد برپا شوند و در کنار رسانههای دیگر پای کار باشند و تلاش کنند این قبیل مادران به عنوان محرک، انرژیهای درونی مخاطبان خود را بیدار و ما را به هدفمان نزدیک کنند. متن زیر حاصل گفت و گوی ما با وی است که از نظرتان میگذرد.
در شروع گفتگو بفرمایید فرزندآوری یا فرزندخواهی، اولویت با کدام است؟
این دو واژه بالطبع از هم جداست. فرزندآوری فراتر از فرزندخواهی است و یک پروسه است ولی فرزندخواهی شخصیتر و درون خانوادگی است. فرزندآوری نیازمند ساختارهای اجتماعی و سیاسی است و فرزندخواهی نیازمند این است که خانواده ساختار درون خانوادگی داشته باشد. فرزندآوری به مجموعه کلان جامعه ولی فرزندخواهی فقط به مجموعه یک خانواده برمی گردد، بنابراین این دو مفهوم جداست ولی یکدیگر را نفی نمیکنند و جایگزین هم نمیشوند. فرزندآوری جامعتر و کلانتر است و دربرگیری بیشتری دارد.
چرا انگیزه فرزندآوری میان زوجهای جوان کم شده و رنگ باخته است؟ آیا صرفاً مسائل اقتصادی دخیل است یا مجموعهای از عوامل؟
این مسئله به خیلی از ساختارهای جامعه از جمله به سیاستهای متضادی که در این چند سال شکل گرفته است برمی گردد. ما یک سیاست کلان حاکمیتی داریم که مبنای آن اسلام و فقه اسلامی است. اسلام هیچ وقت خانواده، ازدواج و فرزندآوری را نفی نکرده و نمیکند بلکه تشویق هم میکند. خانواده سالم جامعه سالم را ایجاد میکند و در آخر جامعه سالم تمدن نوین اسلامی را شکل میدهد، بنابراین خانواده بنیان کار است ولی دولتهای متفاوتی که لازم بود به صورت شفاف و روشن سیاستگذاری کنند و آن را توضیح دهند، با ایجاد سیاستهای متضاد، شاکله خانواده را تغییر دادند، بنابراین در وهله اول موضوع خانواده باید یک موضوع فراقوهای دیده شود تا اساس کار با شعارهای مختلف در دولتهای مختلف تغییر نکند و دچار چندپارگی نشود. این موضوع باید یک مسیر مشخص که همیشه در حال تکامل است، باشد تا مردم بر اساس آن زندگی شان را بسازند، البته از مسائل اقتصادی نمیتوان چشمپوشی کرد. خانواده وقتی شکل میگیرد به رفاه اولیه فکر میکند، بنابراین طبق سیاستهای دولت تصمیمات مهم زندگیشان را میگیرد. اگر ازدواج آسان و زمینههای فرزندآوری فراهم شود، آن وقت مردم میتوانند تصمیم بگیرند و سرنوشت زندگی شان را بسازند، این هم بر میگردد به همان مطلبی که در ابتدای پاسخ به سؤال گفتم، نباید سیاست دولتها تغییر کند، اما در این سالها شاهدیم دولتی طی دوره هشت ساله خود کل سیاستها را تغییر میدهد یا اسناد مهمی امضا میکند که طبق آن فرزندآوری کم میشود. این رویه با آنچه در حاکمیت اسلامی مطرح است در تضاد کامل بوده است و وقتی متضاد میشود بودجههایی که برای تک تک خانوادهها در نظر گرفته شده است، دچار چندپارگی میشود. این تضاد و تأثیر آن در حوزه کار و اشتغال نیز باعث تضعیف تشکیل خانواده میشود، پس میتوان به این نتیجه رسید که بخش اقتصادی فرزندآوری هم دچار سیاستزدگی شده است.
چگونه میتوان فرزندآوری را به لحاظ اجتماعی و فرهنگی تشویق و تبیین کرد؟
تا قبل از گسترش رسانه ها، بحث فرزندآوری در اولویت بود، اما بعد از شیوع رسانهها چه در حوزه شبکههای اجتماعی و چه در حوزه ماهوارهها و به دنبال آن هجوم مطالب، فیلمها و محتواهایی با هدف ضربه به خانوادههای ایرانی، فضایی را فراهم کرد که باعث شد افراد از قدرت تصمیمگیری خارج شوند و مقایسه زندگیها شروع شد. در این برهه باید همه رسانههای داخلی شروع به شفافسازی و آموزش خانوادهها میکردند. مصاحبه با کسانی که در کشورهای مختلف با وجود سختیهای زیاد فرزندآوری برایشان اهمیت داشت و در کنار آن بیان بیتعهدیهای اجتماعی از جمله بیمسئولیتی افراد و آسیب رابطههای سفید میتوانست مفهوم و قدر و منزلت تشکیل خانواده و فرزندآوری را شفافسازی کند. این موارد بخشی به سیاستگذاریهای دولت، بخشی به آموزش و بخشی هم به فرهنگ عمومی مردم برمیگردد. در این سالها فرهنگ عمومی به خاطر هجوم شبکههای اجتماعی دچار لطمه شده است؛ اینکه به جوانان القا میکرد وقتی میتوانند تعدد روابط داشته باشند و این حتی به عنوان یک شغل برای بعضی از آنها تعریف میشد، پس چرا خودشان را وارد رابطههای متعهدانه کنند؟! اینک دولت است که باید از خود مردم کمک بگیرد. ما فکر میکنیم امر به معروف و نهی از منکر تنها در حوزه پوشش و دعوت به خیر است، در حالی که بخش مهمی از آن در حوزه روابط و افکار متعهدانهای است که باید در زن و مرد ایجاد شود. اینکه هر کسی خودش را متعهد بداند باید انسانی را به جامعه بیاورد، پرورش دهد تا فردی مفید برای کشور شود، نگاهی است که جامعه را از هر لحاظ رشد میدهد. در این راستا دولت باید کمک کند با ایجاد گروهها و نشستهایی عمومی بین مردم، این فرهنگ متعهدانه را جا بیندازد. به عنوان مثال کشورمان حوزهای به نام مفاخر و مشاهیر ایرانی مانند حکیم نظامی دارد ولی هیچ استفادهای از این ظرفیت برای معرفی آنها نمیشود. این در حالی است که این روزها دختران و پسران علاقه زیادی به فضاهای عاشقانه دارند و دوست دارند در فضاهای مجازی رابطههای عاشقانه را ببینند. حال اگر برای آنها از روابط سالم عاشقانه سالم مطلب گذاشته شود، از همین روابط سالم به ازدواج میرسیم و بعد فرزندآوری، ولی چقدر از عاشقانههای حکیم نظامی مثل شیرین و فرهاد یا خسرو و شیرین گفتهایم؟ این بخش باید در شبکههای مجازی پخش شود. از طرفی باید از مادران نزدیک به دوران زندگیمان و آنهایی که تاریخسازان کشورمان بوده و هستند، یاد کنیم. مثلاً کنار پخش شیرینی در اعیاد شعبانیه از مادری بگوییم که با تمام سختیها چند دختر و پسر را بزرگ کرده و ثمره آن یک دانشمند، یک پزشک یا یک کارمند نمونه شده است و با این کار این انرژی مثبت و روشنگرانه به مخاطب میرسد و با شکلگیری انرژیهای درونی، انگیزه ایجاد میشود و همین ما را به هدفمان نزدیک میکند. امروزه این انگیزهها خاموش شده است. باید روی این بخش کار کنیم، حال چه از زبان رسانه، چه از زبان کارگروهها، مساجد و غیره، ولی ما همیشه خود فرد نمونه را معرفی و از عامل آن که مادران و پدران آنها بودهاند، غفلت کردهایم. وجدانها و انگیزهها با معرفی والدین نمونه بیدار میشوند و میتوانند کمک زیادی در حل این بحران کنند، مثلاً به جای تقدیر از یک ورزشکار، پزشک، کارمند و امثالهم مادران آنها را مقابل دوربین بیاوریم و در شبکههای اجتماعی پخش کنیم تا زنان سرزمین مان برای چنین مادر شدنی تلاش کنند. نکته دیگر اینکه کمرنگی ارتباطات اجتماعی باعث شده است افرادی کسالتهای روحی شان را مانند ویروس پخش کنند. درونگرایی بعضی مادران، از انگیزشی شدن در دیگر بانوان پیشگیری کرده است. باید این کسالت روحی را برطرف کنیم. باید نیروی بالقوه قوی زنان ایرانی بیدار شود و آنها از پژمردگی بیرون بیایند. باید برای زن محرک باشیم. معرفی مادران نمونه میتواند به دیگر بانوان القا کند که آنها هم میتوانند یک فرد مهم و ارزشی تربیت کنند. در کنار این نیروی انگیزشی، تشویقهای اقتصادی هم بسیار مهم است. امنیت شغلی هم حائز اهمیت است، زیرا اگر زنی بداند وقتی مادر شد کارش را از دست نمیدهد و دیگری جایگزین او نمیشود، آن وقت در این تصمیمگیری جدیتر وارد میشود. باید گفت زن ایرانی ثابت کرده است میتواند هم فعال اجتماعی باشد، هم مادری فعال.
بعضیها معتقدند مسئله جمعیت به خوبی روشنگری نشده است. به نظر شما شاکله و کلیت کار چگونه بوده و چه کاستیهایی وجود داشته است؟
تغییر تفکری که سالها بر این باور بوده که فرزند کمتر نشانه فرهیختگی است، سخت و زمانبر است چراکه تغییر ساختار ذهنی گسترده و روانکاوی شدهای که مردم بر اساس آن برنامهریزی کردهاند، سخت است. مانند اینکه بچهای را سالها رها کنی و بعد بخواهی او را معتقد و با ایمان بسازی! حتماً کار سختی خواهد بود. مسئله فرزندآوری هم سالها رها بوده است. در این باره مردم مقصر نیستند. چه هزینه و امکاناتی که برای جلوگیری از فرزندآوری داده شد و استراتژیکترین موضوع جامعه که جمعیت بود جدی گرفته نشد، اما حالا آنقدر مهم است که شخص رهبری ورود کردهاند و در این باره هشدار میدهند.
ریشههای جامعه شناختی برای ایجاد تمایل به فرزندآوری و اینکه مسئله جوانی به بخش وجدان اجتماعی تبدیل شود، چیست؟
بخش مهم در این زمینه، رسانهها هستند. بنده خودم به طور مداوم برنامههای تلویزیون را نگاه میکنم، چون یک رسانه تأثیرگذار است. در این باره کار میشود، اما دلخوریم، چون رسانهای که میتوان از آن استفاده بیشتری کرد، کارایی کمی دارد. رسانهای که بزرگترین ساختارها و به لحاظ فیزیکی در همه استانها مکان و نیرو دارد، باید تمام قامت در این بحران، مردم را نجات دهد و از زیر این آوار رها کند. این موضوع، بحرانی است که قابل رؤیت نیست ولی جامعه را زیر آوار خودش گرفته است. تمام ساختار صدا و سیما باید روی این موضوع به شکل انرژی بخش کار کنند. خانوادههای پرجمعیت نیز حضورشان خیلی کمرنگ است. همانطور که رهبری فرمودهاند امروز به جای مستحبات نماز میتوان مطلبی پرفایده در فضای مجازی گذاشت، بنابراین باید در معرفی نمونهها در این زمینه کار کرد، البته قبل از آن باید در تشویق و ترغیب جوانان به ازدواج کار کرد، چراکه بدون انجام آن صحبت از فرزندآوری خنده دار است. همکاری مراکزی مانند آستان قدس، ستاد اجرای فرمان امام و بنیاد مستضعفان با گروههای مختلفی مثل کمیته امداد نیز میتواند شرایط ازدواج برای قشرهای کم درآمد و مستضعف را فراهم کند. بعد از آن میتوان درباره فرزندآوری صحبت کرد و وارد حوزه انگیزشی شد.
در خاتمه از فواید فرزندآوری برای فرد و جامعه بگویید.
خلقت بر اساس زوجیت آفریده شده است و هر حرکتی در آفرینش هدف دارد. فطرت انسانها نیز بر این نهاده شده که دارای هدف است و یکی از اهداف خلقت زن نیز مادر شدن است، پس مادر شدن، چون از فطرت برمیآید مایه شادی و آرامش است، به همین خاطر بسیاری از افراد مشهور دنیا دارای فرزند هستند و بدون فرزند حالشان خوب نیست. شاید به همین خاطر است که وقتی از هنرمند مشهوری درباره آرامش و شادی سؤال شد، او جواب داد آرامش و شادیاش با آمدن فرزند و فرزندانش کامل شد. این نشان میدهد عرصه هنر که سراسر آرامش است، در مقابل آرامش مادر شدن رنگ میبازد. وقتی انسانها قابلیت این را دارند فرزندی را آموزش و پرورش دهند تا جهان را مانند ادیسون و نیوتن متحول کند، بسیار با ارزش است. اگر ادیسونها و نیوتنها متولد نمیشدند نه برقی بود و نه بسیاری از امکاناتی که بشر امروز و زندگی او را تسهیل کرده است. پس تحول جهان مهمترین فواید فرزندآوری است و ناشی از هنر مادر شدن است.