سعيد احمديان
قهرماني استقلال در جام حذفي پس از يك فصل سخت براي آبيها، لذت بيشتري داشت. آنها با منصوريان شروع خوبي نداشتند اما با آمدن شفر آلماني از اين رو به آن رو شدند تا پس از كسب مقام سوم در ليگ، جام قهرماني حذفي را هم بالاي سر ببرند. در گفتوگو با حسن روشن پيشكسوت استقلال، روند آبيپوشان را از روزهاي بحراني اول فصل تا روزهاي خوش پايان فصل بررسي كردهايم.
قهرماني جام حذفي پس از يك آغاز ضعيف براي استقلال خيلي دلچسب بود. به اول فصل برگرديم با توجه به مهرههاي خوبي كه استقلال به خدمت گرفت اما تيم با منصوريان شروع ضعيفي داشت، چرا اين اتفاق افتاد؟
آقاي منصوريان دو اشتباه بزرگ داشت و اميدوارم اگر ميخواهد دوباره به نيمكت مربيگري تيمهاي بزرگ برگردد، اين اشتباهات را تكرار نكند. به هر حال جو تيمي مانند استقلال نسبت به تيمهايي مانند نفت فرق ميكند. زماني كه منصوريان به استقلال آمد يك خودمختاري كاملي را به صورت مجازي برايش درست كردند، بدون اينكه خودش بفهمد. مثلاً بنرهاي بزرگي 20 در 50 متر نصب كردند، تمرينات با حضور 4 يا 5 هزار هوادار برگزار ميشد و به منصوريان تلقين شده بود كه همه كارها را بايد خودش انجام دهد. مديريت جديد هم با توجه به اينكه منصوريان پيش از آمدن افتخاري انتخاب شده بود، كاري به مربي نداشت و منصوريان تك افتاده بود و به تنهايي كارش را انجام ميداد و خبري از نظارت مديريت بر عملكرد كادر فني نبود و منصوريان خودش تصميم ميگرفت و خودش انجام ميداد. همچنين متأسفانه هرچقدر بازيكناني كه در استقلال منصوريان در اختيار داشت خوب بودند، دستياران منصوريان كوچك بودند. اشتباه او اين بود كه مك درموت بدنساز سابق تيم ملي را با پيشنهاد آقاي كرش قبول كرد. وقتي كه تيم از نظر بدني آماده باشد، تاكتيكپذيرتر است، بنابراين بدنسازي درموت نامناسب بود و انرژي بازيكنان استقلال حبس شده بود.
يعني استقلال زمان منصوريان از انتخابهاي نامناسب دستياران و مديريت ضعيف ضربه خورد؟
قطعاً؛ مك درموت با پول كلاني به استقلال آمد. بهرغم اين هزينهها مك درموت نتوانست براي استقلال در اين زمينه مثمرثمر باشد و ضعف بدني در تيم در جريان مسابقات مشهود بود. وقتي تيم با يك آمادگي جسماني خوب مسابقات را شروع نكرد و بازي اول را هم باخت، روحيه تيم به هم ريخت و با توجه به بدنسازي نامناسب تيم مصدوم هم داد. حركات منصوريان در كنار زمين هم حواس بازيكنان را پرت ميكرد كه حواسشان به بازي باشد يا مربي و به نوعي در بند بودند. نتيجه اين مسئله هم باختهاي پي در پي بود كه باعث شد آقاي شفر به استقلال بيايند. البته معتقدم در اين زمينه مديريت باشگاه مقصر بود كه نظارتي نداشت و همه چيز قائم به شخص بود و سبب شد تا منصوريان تحت فشار باشد و فدا شود.
با رفتن منصوريان و آمدن شفر شاهد بوديم استقلال به مرور از تيم بحراني اول فصل به تيمي مدعي در پايان فصل تبديل شد؛ راز اين موفقيت را در چه ميبينيد؟
قبل از آمدن شفر، بازيكنان يك بازي بدون حضور درموت در رشت مقابل سپيدرود انجام دادند كه نشان ميداد تيم با رفتن مربيان قبلي انرژياش آزاد شده است. با آمدن شفر روند صعودي تيم سرعت گرفت، دست شفر از حيث بازيكن هم خالي نبود، صبر هواداران و تلاش بيش از اندازه بازيكنان سبب شد تا اين موفقيتها رقم بخورد. به هر حال رقم قرارداد يك بازيكن وقتي تيم سوم شود يا سيزدهم فرق ميكند و به همين خاطر هم بازيكن سعي خودش را دوچندان ميكند تا تيم موفق باشد و قراردادهاي بالاتري در سال آينده ببندد. اين دو مسئله در كنار هم سبب شد تا تيم با آمدن شفر بالا بيايد و نتيجه بگيرد. وقتي پيروزيها به دست آمد، روحيه و انگيزه هم به تيم برگشت و با اداره شفر استقلال توانست متحول شود.
البته نميتوان نقش شفر را در اين موفقيت ناديده گرفت!
شفر 15 سال پيش در العين امارات بود و من هم در آكادمي باشگاه فعاليت ميكردم و مربياي نشان داد كه شجاعت جوانگرايي دارد و از جواناني مانند احمد خليل كه آن زمان 16 سال بيشتر نداشت در تركيب تيم العين استفاده ميكرد. شرط و شروطهايي كه در قرارداد شفر با استقلال آمده بود، در موفقيت اين مربي تأثيرگذار بود. به هر حال وقتي در قرارداد يك مربي بيايد كه اگر موفقيت را به دست آوردي، اين آپشنها را خواهيد داشت، سعي مربي بيشتر ميشود. اگر در قرارداد شفر شرط و شروط نباشد، اين جديت نخواهد بود.
اما خيليها معتقدند كه شفر با آمدن به استقلال، سبك بازي آبيها را از يك روند كسالتآور به يك بازي بانظم و تماشايي تبديل كرد.
قطعاً؛ در اين مسئله شكي نيست. با حضور مربيان آلماني و سيستمي كه ژرمنها دارند، تيم چه نتيجه بگيرد و چه نگيرد، فوتبالي كه تيمشان بازي ميكند، نظم دارد. وقتي شفر آمد بزرگترين مسئلهاي كه با آن روبهرو بود، عدم آمادگي جسماني مربيان بود. در اين چند ساله تعطيلات ليگ به نفع استقلال شد و سبب شد تا شفر با استفاده از اين فرصت تيم را از نظر جسماني آماده كند. تيم وقتي از نظر بدني آماده شد و روحي و رواني تقويت شد، موفقيت استقلال رقم خورد.
نقش مديريت در اين موفقيت چقدر بود؟ در صحبتهايتان اشارهاي به نقش مديران نداشتيد.
با همه اين موفقيتها معتقدم كه مديريت باشگاه ضعيف است و زير سايه اين موفقيتها قرار گرفته است. در يك باشگاه براي بستن قراردادها و تصميماتي كه گرفته ميشود، كميتههاي مختلفي مانند حقوقي، اقتصادي، فني و... بايد در نظر گرفته شود. استقلال متأسفانه كميتهها و زيرساختهاي مناسبي ندارد و تنها از حيث تواناييهاي يك مربي و بازيكنان تيم توانست نتيجه خوبي بگيرد و براي باشگاه آبروداري كند. براي تداوم موفقيتها بايد كميته فني، كميته جوانان و آكادمي قوي تشكيل شود، آن وقت است كه ميشود گفت مديريت باشگاه هم رشد كرده است. قوي بودن به اين نيست كه تيم قهرمان شده، بلكه تيم بايد از نظر ساختاري هم درست باشد و طبق اصول همه چيز پيش برود.
با تمام اين تفاسير، با قهرماني در جام حذفي، انتظارها از استقلال و شفر بالا رفته است؛ براي ادامه اين موفقيتها چه كار بايد كرد؟
كار استقلال سختتر ميشود، دفاع از عنوان قهرماني سختتر از به دست آوردن آن است. ادامه اين روند بستگي به قرارداد آقاي شفر دارد كه چطور تنظيم شود. اين هم بستگي به دلالاني دارد كه با شركت خارجي طرف قرارداد كرش همكاري دارند و در بين مسئولان استقلال هم هستند! اينكه قرارداد با شفر بدون شرط بسته شود يا اينكه شرط و شروط گذاشته شود.