صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران و یکی از فعالترین مدعیان اصلاحطلبی که ردپای مقالات و یادداشتهای او را میتوان در قریب به اتفاق روزنامههای این جریان جستوجو کرد، میگوید: وقت زیادی برای کتاب خواندن ندارد، صفحات سیاسی روزنامهها را نمیخواند، سینما نمیرود و اصلاً تلویزیون نمیبیند! این ویژگیها نه تعبیر ما، که توصیف ایشان از خودش است. او که با روزنامه شهروند گفتوگو کرده است، علاوه بر همه این توصیفها به یک نکته دیگر هم اذعان میکند و آن اینکه: از دوران دانشجویی رادیو بیبیسی را گوش میداده و تنها ارتباطش با دنیای رسانه همین رادیو است. شاید اکنون بهتر بتوان درک کرد که چرا چند سال پیش گفته بود: «من اگر نامم به جای صادق، آلفرد بود و نام فامیلی من به جای زیباکلام، جانسون بود در آن صورت حتماً برای وضع نظریه دیپلماسی مثبت شهره عام و خاص بودم، اما چه کنم که اسمم صادق است»!
زیباکلام آنگونه که خود میگوید، کتاب نمیخواند، صفحات سیاسی روزنامهها را اصلاً نمیخواند و ماهواره و تلویزیون هم نمیبیند، اما همواره در روزنامههای اصلاحطلب مقاله سیاسی دارد، او که با جامعه سیاسی تقریباً قطع ارتباط کرده است، مبنای تحلیلهایش چیست؟ شاید پاسخ خود را در این پرسش شهروند بیابید وقتی که میگوید چرا رادیو بیبیسی ۴ انگلیس گوش میدهید، پاسخ میدهد: این رادیو برنامههایش اخبار نمایشنامه و تحلیلهای سیاسی، تاریخی و اجتماعی است.
زیباکلام در این گفتوگو البته یک نکته را برای چندمین بار تکرار میکند و آن اینکه:، چون فوتبال بر تنور نژادپرستی ما ایرانیها میدمد، دوست ندارم تیم ملی برنده شود! گویی این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران دچار نوعی فروپاشی هویتی شده است. از یک سو مدافع امریکا و رژیم صهیونیستی است، از سوی دیگر چوب حراج به همه مؤلفههای وحدت ملی میزند. این خصوصیات را فقط میتوان در زیباکلام جستوجو کرد. کاش او «آلفرد جانسون» بود.