مجموعهای تلویزیونی که بازیگرانش از بین چهرههای سینمایی گلچین شده بود، دنبال اطوارهای هنری نبود و خیلی رک و گزنده حرفش را از ضریب نفوذ سیاسی استعمار انگلیس در بستر تاریخ پهلوی روایت میکرد. قهرمان سریال هم شبیه سرباز هندی فیلم «قیام: افسانه مانگال پاندی» نبود که تیغ به انگلیسیها بکشد. قرار بود از نفوذ مرموز انگلیس در سیاست ایران حرف بزند و البته پسزمینهای عاشقانه داشت تا مخاطب را درگیر قصه کند. برای همین کارگردان «کیف انگلیسی» لاجرم از وکیل، ارباب، رعیت، نماینده مجلس و حتی آخوند و عاشقپیشهای که تا به حال در قاب تلویزیون ندیده بودیم، رونمایی کرد. حتی روزنامهنگارش هم چیزی شبیه همین فرهاد دماوندی عاشقپیشه سریال «شهرزاد» نبود. خبط و خطا داشت و گاهی فریب هم میخورد و شاید برای همین بود که به مذاق روزنامههای زنجیرهای خوش نیامد.
ضیاءالدین دری، پنج سال پیش در مصاحبهای با «وطن امروز» با اشاره به همین موضوع به اتفاقات فرامتن «کیف انگلیسی» در زمان پخش آن اشاره کرده بود و گفت: «کل ساخت این پروژه 14 ماه طول کشید و مصادف شد با افتتاح مجلس ششم. روزنامههای زنجیرهای برخاسته از دوم خرداد متولد شدند. بچهمسلمانهایی بودند که مرعوب غرب بودند یعنی تازه فهمیده بودند سکولاریسم، لیبرالیسم و این ایسمها چیست... اینها فکر کردند چون قهرمان داستان میرود خارج و در دهه 20 بازمیگردد، شمایل خود را در آن سریال دیدند و سریال را تعمیم دادند به خودشان و پیش خودشان گفتند که شامل ما هم میشود.»
ضیاءالدین دری، دو، سه سال بعد از پخش «کیف انگلیسی»، نگارش سریال «کلاه پهلوی» را شروع کرد. سریالی که قرار بود از چپاندن مدرنیته به جامعه ایرانی و بهویژه واقعه کشفحجاب در دوره پهلوی اول حرف بزند. سریالی که تولید آن با چند بار توقف، بیش از هفت سال طول کشید و البته که هنگام پخش نتوانست مثل سریال اول ضیاءالدین دری، اقبال عمومی را به دست آورد. ولی آنقدر اثرگذاری «کیف انگلیسی» مهم بود که گفته میشود حین تولید سریال، عواملی از خاندان پهلوی، چند بار تلاش کردند به واسطه چند بازیگر از محتوای سریال باخبر شوند. ضیاءالدین دری آنقدر که در سریالسازی موفق بود، نتوانست در سینما قد علم کند و حتی دو فیلم اخیرش هم فرصت اکران عمومی نداشت ولی همچنان «کیف انگلیسی»اش، قامتافراشته از قاب تلویزیون پخش میشود و به جرات میتوان گفت که بهعنوان بهترین یادگار این کارگردان باقی خواهد ماند.