سرویس تاریخ جوان آنلاین: آنچه که در ادامه آمده یادداشت محمدرضا کائینی، دبیر سرویس تاریخ روزنامه جوان است که به مناسبت سالروز درگذشت آیت الله صادق خلخالی در صفحه اینستاگرام خود منتشر کرده است:
در کسوت ژورنالیستی نوجوان و بیش فعال، هماره در پی فرصتی برای گفت و شنود با او بودم. گفتوگو، اما بهانه بود، میخواستم از نزدیک خودش و سبک زندگیاش را ببینم. این فرصت در اوایل دهه هفتاد دست داد. دورانی که او آوازه پیشین را نداشت و در قم منزوی بود. به هر روی آنچه در پی میآید، صرفاً مشاهدات من از همان مقطع است و نه روایت و تحلیلی از سالیان پیش از آن.
چیزی که در اولین ملاقات با آیت الله حاج شیخ صادق خلخالی و در آغازین نگاه به چشمم آمد، خانه و زندگی ساده او بود. در یکی از محلات متوسط شهر قم. بیرونیای کوچک برای دیدارها و اقامت پاسداران و اندرونیای برای سکونت خود و همسرش. هرچه بیشتر به او نزدیک شدم، دریافتم که از مال دنیا چیزی نیندوخته و اساساً در تمام مدت شغل و شهرت، در این عوالم به سر نمیبرده است. در روزهای شدت یافتن بیماری وی، از فرزندش شنیدم که: «ما در مخارج بیمارستان پدر ماندهایم!»
روزهایی که من با خلخالی آشنا شدم، دوره آغاز بازی «کی بود، من نبودم» در میان اصلاح طلبان بود. آنها که در عداد بانیان خشونت انقلابی در دهه شصت بودند، شب خوابیدند و صبح در قامت هابز و استوات میل و پوپر از جای برخاستند! او، اما تا پایان حیات، ذرهای حاضر نشد که از هویت و آرمان خود دور شود و همواره بدان مباهی بود، درصورتی که «کمبود آیت الله» در جبهه دوم خرداد، این راه را بر او هموار ساخته بود. در این فقره، همواره صداقت او را ستودهام.
در مراودات خود با دوستان و حتی افراد تازه آشنا، نرم خو و مهربان مینمود. طنزی نیز در کلام داشت که از آن داستانهایی فراوان گفتهاند. با ادبیات فارسی و دواوین آن نیز آشنا و اشعار فراوانی را از بَر داشت. ترس به وجودش راه نداشت و شاهد آن هم این بود که در دوران پیش از انقلاب، چهار گوشه ایران را به پای تبعید گشته بود! خانه زاد امام بود و از منش او و فرزند ارشدش، ناگفتههایی فراوان داشت که بخشهایی از آن را ضبط کردهام، خاطراتی که انتشار آن، باب تازهای را در شناخت بنیانگذار جمهوری اسلامی خواهد گشود.
دست آخر اینکه خلخالی نیز، در زمره آنان بود که محبوبیتی سیال داشت. در سالهای آغازین پس از پیروزی انقلاب، اکثریت جامعه او را به شدت تحسین میکرد. در دهه دوم و سوم و به موازات طرح ایدههای دگراندیشانه، به حاشیه سیاست سوق یافت، اما چندی است که بسیاری در مواجهه با مفاسد اقتصادی و اخلاقی، بار دیگر از او سراغ میگیرند. به هر روی زندگی اولین حاکم شرع دادگاههای انقلاب نیز، افت و خیزهایی متناسب با خود داشت که لازمه تحلیل آن، دوری از هر گونه شیدایی و نفرت است.