ابوالفضل زرویینصرآباد شاعر و طنزپرداز کشورمان در ۴۹ سالگی به دلیل عارضه قلبی دار فانی را وداع گفت. گفتوگوی «جوان» با مصطفی محدثیخراسانی درباره احوالات شخصی و حرفهای آن مرحوم را میخوانید.
چقدر مرحوم زرویی را میشناختید و با احوالات ایشان آشنا بودید؟
من توفیق داشتم ۱۰ سالی سردبیری یک مجله شعر را در حوزه هنری برعهده داشتم، آن زمان ایشان رفت و آمدشان به حوزه هنری زیاد بود و در محافل و مجالس مختلف زیادی زیارتشان میکردم. توفیق دیگری که داشتم این بود که دو سالی دبیر گروه فرهنگی روزنامه جام جم بودم و آنجا هم ما ایشان را دعوت کردیم تا با ایشان همکاری کنیم.
در مورد ویژگیهای شعری ایشان و قوت طنز در آثار مرحوم زرویی برایمان بگویید.
اولاً یکی از خصیصههای بارز شعری ایشان سهل و ممتنع بودن اشعارشان است، یعنی به شدت شعرشان روان است و صریح با مخاطب ارتباط برقرار میکند. مخاطب در هر سطحی که هست خیلی خوب میتواند با اشعار ایشان ارتباط برقرار کند و در عین حال در اوج هنرمندی و استفاده بجا از کنایه ها، ایهامها و استعارهها و نوع چینش واژگان در کنار هم، خوشآهنگی دیده میشود.
در واقع تسلط ایشان در استفاده از قافیههای غافلگیرکننده و نو از زیبایی کار ایشان است. همه اینها را شما به مفاهیم عمیق و ارجمندی که در شعر ایشان مشاهده میشود، اضافه کنید. نگاه بلند و ژرفی که ایشان به هستی و مسائل اجتماعی داشت، وجه تمایز اشعار ایشان است.
البته برجستگی شخصیتی ایشان هم به این وضع کمک میکند. آقای زرویی مناعت طبع داشت، از این رو ارجمندی خاصی برای هنرش قائل بود. هیچ گاه هنرش را نفروخت، با اینکه مطلع هستم که ایشان با مشکلات اقتصادی هم مواجه بود و در تنگناهایی هم قرار داشت، برای اینکه مشکلات مالیاش را برطرف کند هیچ گاه سخنگوی این و آن نشد. همین زهد شاعرانه و معرفتی ایشان به تاثیر گذاری بیشتر کلام و اشعارش کمک میکرد.
از احوالات ایشان بیشتر صحبت کنید و بگویید که چه اندازه فرهنگ و هنر ایران توانست از وجود ایشان بهره ببرد؟
آقای زرویی خوشبختانه روحیهای اجتماعی داشت و در محافل اجتماعی حضور پیدا میکرد و او را برای شعر خواندن دعوت میکردند که باید چند دقیقهای صحبت میکرد و معمولاً صحبتهای راهبردی و راهگشای اساسی را در شعرخوانیها و محافلش مطرح میکرد و توانست شاگردان بسیاری را تربیت کند. هر کدام از طنزپردازان مطرحی که داریم اگر در واقع منصف باشند خودشان معتقد خواهند بود که درس آموخته ابوالفضل زرویی نصرآباد و تربیت شده او هستند.
از این شاگردان نام میبرید؟
خود آقای ناصر فیض که از طنزپردازان مطرح هستند از ایشان متاثر هستند و در عین حال که ایشان خودشان مناعت طبع و همت بلندی داشتند، اما بیبهره نبودند، از آموزشها و راهنماییهای آقای زرویی نصرآباد یقین دارم که ایشان خودش با افتخار بیان خواهند کرد.
اینکه گفتید چه اندازه فرهنگ و هنر ایران توانست از وجود ایشان بهره ببرد، باید بگویم بین خود شاعران این اتفاقات افتاده است. اما متأسفانه نظام فرهنگی ما یک نظام هوشمندی نیست که بتواند از ظرفیت و استعداد کسانی که حضور دارند در عرصه استفاده کند، چون برنامهریزی فرهنگی مناسبی در کشور ما نیست. هیچ متولی ادبیات و شعر در کشور به آن معنا نداریم.
همه بهرهبردار هستند، همه میآیند که در کنگرهها و جشنوارهها اینها را به عنوان بیلان کاری خودشان ثبت کنند. برنامه راهبری و کلان و دراز مدتی برای هنر و ادبیات و شعر ندارند و همین هم موجب میشود که از گنجینههای ارجمندی، چون زرویی نصرآباد که البته توانست به خاطر عشق خود خدمت خودش را کند و اثرش را بگذارد به درستی بهرهبرداری نشود، اما صدها برابر از این اگر نظام فرهنگی ما هوشمند و هوشیار میبود میتوانست از وجود آقای نصرآباد استفاده کند.
خود شما جایگاه مرحوم در شعر و طنز ایران را در چه ترازی میبینید؟
به نظر من در قرن اخیر ما کسی را به توانمندی و توانایی ایشان در شعر طنز نداشتیم، البته صاحبنامهای دیگر هم هستند، اما عمق نگاه و ژرفنگری و تسلط بر زبان شعر از ویژگیهای منحصر به فرد ایشان بوده است. ارجمندی مفاهیمی که ایشان به آن میپرداخت و مرز حساس بین طنز و فکاهه را که ایشان کاملاً رعایت میکرد دارای اهمیت است و اینکه صددرصد اشعار ایشان به معنای واقعی طنز عمیق و موضعمند نسبت به مسائل خصوصاً اجتماعی بود. قطعاً در کنار بزرگان تاریخ طنز ادبیات فارسی نام ایشان همواره خواهد درخشید.
خود شما در این همراهیها خاطرهای ندارید؟
خاطره شگرف من از ایشان مربوط به زمانی است که در روزنامه جام جم بودم. ما میخواستیم که رونوشتهای طنزی هم داشته باشیم، با چند طنزپرداز صحبت کردیم، آقای رفیع و دوستان دیگر... و یک جلسهای از آقای زرویی دعوت کردیم و ایشان تشریف آوردند به دفتر روزنامه با حضور بچههای فرهنگی و مدیر مسئول محترم که یک نشستی با ایشان گذاشتیم که ابتدا گفتم قطعاً صحبت ما درباره طنز و اینها خواهد بود که یک مرتبه ایشان وارد حوزه مسائل فرهنگی کشور، معضلات رسانهها و غفلتهای رسانه و تاثیر آنها شدند و بسیار نظرهای روشنگرانه و راهگشا و جامعهشناسانهای مطرح کردند. مجموعه فرهنگی روزنامه از صحبتها و نظرات ایشان حیرت کردند؛ از تفکر و بینش عمیق ایشان.
ما پیش از آن ارادت خاصی به ایشان داشتیم، اما این علاقهمندیمان بیشتر و صدچندان شد. من تقریباً ایشان را میشناختم و ایشان هم به من لطف داشتند و آشنا بودند. با رفتار و سلوک ایشان و آداب و معاشرت ایشان و نحوه برخورد ایشان دمخور بودیم.
در پایان اگر صحبتی دارید، بفرمایید.
امیدوارم حالا که ما آقای ابوالفضل زرویی نصرآباد را از دست دادهایم، ابتدا روحشان شاد باشد و بعد دوستان و نهادهای فرهنگی بتوانند با مراسم و کارهایی که انجام میدهند بیشتر جامعه را از وجود و برکات ایشان بهرهمند کنند.