دو روز در روزهای سال وجود دارد که گفتوگو درباره جنبشهای دانشجویی را داغ میکند؛ یکی ۱۶ آذر که روز دانشجوست و یکی از اصلیترین دریچههای گشوده شده برای شناخت دانشجویان، جنبشهای دانشجویی است و طبیعی است در روز دانشجو از جنبش دانشجویی صحبت شود. روز دیگر، روزی در ماه مبارک هر سال که دانشجویان مهمان رهبر معظم انقلاب در حسینیه امام خمینی میشوند و رهبری به تفصیل، پای صحبت نمایندگان تشکلهای دانشجویی مینشینند و آنها هم پای صحبتهای رهبری. شاید به جرئت بتوان گفت: هیچ مقام عالیرتبهای در ایران به قدر رهبری پای سخنان نمایندگان جنبش دانشجویی ننشسته و ارتباط مستمر با آنان نداشته است. همه دیدارها هم در بیت رهبری انجام نشده است؛ بلکه رهبری بارها در میان دانشجویان در دانشگاهها حضور یافتهاند و یا در سفرهای استانی در جمع دانشجویان حاضر شدهاند. همین است که حتی بدون در نظر گرفتن جایگاه سیاسی حضرت آیتالله خامنهای مواضع ایشان را در مورد جنبش دانشجویی مهم میکند و در روز دانشجو و با نگاهی به دیدارهای هر ساله رهبری با دانشجویان میتوان به «بیداری دانشجویی» پرداخت.
جنبش بیداری
«بیداری دانشجویی» اصطلاحی است که رهبری آن را تعبیر درستتر «جنبش دانشجویی» میدانند و همین تعبیر نشان میدهد نگاه ایشان به جنبش دانشجویی، حرکتی برای بیداری است و حرکتی که خود بیدار است: «دانشــجویان! بیدار بمانید... دانشــجویی که اصلاً نفهمد در دنیا چه میگذرد، این دانشجو، دانشــجوی زمان خودش نیست؛ مرد زمان خودش نیست.» و آن را تعبیر به بیداری دانشجویی میکنند: «آنچه امروز به آن، حرکت دانشجویی، یا جنبش دانشجویی گفته میشود؛ یا به تعبیر بهتر و رساتری که میتوان برایش انتخاب کرد: بیداری دانشجویی و احساس مسئولیت دانشجویی. این مقوله بسیار مهمی است؛ صد درصد هم دانشجویی است. چرا میگوییم صد درصد دانشجویی است؟ چون بسیاری از احساسات، درخواستها و انگیزهها ممکن است در قشر دانشجو وجود داشته باشد، اما به خصوصیت دانشجویی او ارتباط مستقیمی نداشته باشد؛ مثل دغدغه شغل. شاید دانشجویی وجود نداشته باشد که دغدغه شغل و آینده نداشته باشد؛ لیکن این به حیثیت دانشجویی دانشجو ربطی ندارد. این مربوط به هر جوانی است؛ دانشجو هم نباشد، این دغدغه را دارد...، اما آن چیزی که من اسمش را «بیداری دانشجویی» میگذارم و امروز در بین دانشجویان و غیردانشجویان معمول است و به آن «جنبش دانشجویی» میگویند، مخصوص قشر دانشجو - به حیث دانشجو - است؛ یعنی متعلق به همه جوانان نیست؛ متعلق به همین جوان قبل از محیط دانشجویی هم نیست؛ متعلق به این جوان بعد از دوره دانشجویی هم نیست. این متعلق به محیط دانشگاه است؛ متعلق به همین چهار سال، پنج سال، شش سال است...»
ویژگیهای بیداری دانشجویی
رهبر انقلاب طی دیدارهای متعدد با دانشجویان ویژگیهایی را برای جنبش دانشجویی یا همان بیداری دانشجویی برشمردهاند. ویژگیهایی که جنبش دانشجویی را به گفتمان سازی خواهد رساند. اول آنکه این جریان دانشجویی با ارتجاع روشنفکری مبارزه کند و ارتجاع روشنفکری را اینگونه توصیف میکنند: «برگشتن به دوران بیماری روشنفکری؛ برگشتن به دوران بیغمی روشنفکران؛ برگشتن به دوران بیاعتنایی دستگاه روشنفکری و جریان روشنفکری به همه سنّتهای اصیل و بومی و تاریخ و فرهنگ این ملت. امروز هر کس این پرچم را بلند کند، مرتجع است؛ ولو اسمش روشنفکر و شاعر و نویسنده و محقق و منتقد باشد. اگر این پرچم را بلند کرد - پرچم بازگشت به روشنفکری دوران قبل از انقلاب، با همان خصوصیات و با جهتگیری ضد مذهبی و ضد سنّتی - این مرتجع است؛ این اسمش ارتجاع روشنفکری است.»
دوم ویژگی ضداستکباری بودن است: «این جنبش دانشجویی در کشور ما در تاریخ ثبت شده و شناخته شده خود، همیشه ضد استکبار، ضد سلطه، ضد استبداد، ضد اختناق و به شدت عدالتخواه بوده است. این ممیزات جنبش دانشجوئی ما از روز اول است تا امروز. اگر کسی مدعی جنبش دانشجویی باشد، اما این ممیزات را نداشته باشد، صادق نیست. دست جنبش دانشجوئی نمیتواند در دست کسانی باشد که در فلسطین قتل عام میکنند، در عراق جنایت میکنند، در افغانستان مردم را از دم تیغ میگذرانند؛ این جنبش دانشجویی نیست. جنبش دانشجویی خصلت و خاصیتش در کشور ما لااقل اینجور است - شاید در خیلی از کشورهای دیگر هم باشد - که ضد استکباری، ضد سلطه، ضد دیکتاتوری و طرفدار عدالت است. شروع این حرکت یا مقطع شناخته شده این حرکت، همین ۱۶ آذر است.»
ویژگی سوم استقلال در فکر و عمل است: «مستقل بیندیشیم و وابسته نباشیم» و «خصوصیت دیگر، آزادی و رهایی از وابستگیهای گوناگون حزبی و سیاسی و امثال اینهاست. در این مجموعه حرکت دانشجویی، انسان میتواند این خصوصیت را مشاهده کند که این هم یک شعبه از مصلحتگرایی است.» دانشجو در عین آنکه اندیشه و تحلیل سیاسی دارد، باید مستقل و آزاد از احزاب سیاسی و فراتر از جناحها بیندیشد تا بتواند به بالندگی دانشگاه و جامعه کمک کند. در غیراین صورت در تنگنای مصلحتهای سیاسی و جناحی اسیر میشود و کاری از پیش نخواهد برد.
ویژگی چهارم تقویت بنیه علمی است: «دانشگاه باید بتواند یک جنبش نرمافزارىِ همهجانبه و عمیق در اختیار این کشور و این ملت بگذارد تا آن کسانى که اهل کار و تلاش هستند، با پیشنهادها و با قالبها و نوآوریهای علمىِ خودى بتوانند بناى حقیقى یک جامعه آباد و عادلانه مبتنى بر تفکرات و ارزشهای اسلامى را بالا ببرند.»
آفات جنبش دانشجویی
یکی از آفات جنبشهای دانشجویی سطحی شدن است. اینکه جنبش دانشجویی تمامی شور و شعار باشد و در هیجانات جوانی خلاصه شود: «عزیزان من! از سطحیاندیشی بهشدت پرهیز کنید. خصوصیت دانشجو، تعمق و تدقیق است. هر حرفی را که میشنوید، رویش فکر و دقت کنید... عدهای میخواهند در هایوهوی فریادها و شعارها و رنگ و لعابهای دروغین، مجموعه دانشجویی را به این سمت بکشانند. این برای جنبش و حرکت دانشجویی خطر است. باید فکر کرد. با فکر، انتخاب، انتخاب درستی خواهد بود. اگر در انتخاب اشتباه هم بکند، چنانچه انسان اهل فکر باشد، با او راحتتر میشود حرف زد. آن آدمی که اهل فکر نیست، هرگونه انتخابی بکند، اگر اندک خطایی در آن باشد، نمیشود با او حرف زد و منطقی صحبت کرد؛ تسلیم تعصبها و ندانستنها و جهالتهای خودش است...»
یکی دیگر از آفتها آن است که دانشجو اجازه دهد که به ابزار دست انسانهای قدرتطلب تبدیل شود؛ عدالتخواهی و نقادیاش از بین میرود و توجیه کننده اقدامات افراد میشود: «یکی از آفات حرکت دانشجویی این است که عناصر و مجموعههای ناباب به آن طمع بورزند و بخواهند از آن سوءاستفاده کنند... اگر مجموعههای سیاسی قدرتطلب بدنیت بددل بدسابقه، طرف حرکت دانشجویی آمدند و خودشان را به آن چسباندند و بر آن دست گذاشتند، این میشود آفت.»
وظیفه سنگین و سخت
جنبشهای دانشجویی گرچه در مرور زمان پختهتر و گستردهتر و متعدد شدهاند، اما جامعه هم سطح تحلیل و سواد بالاتری دارد و از همین رو جنبش دانشجویی وظیفه سنگینتر و سختتری دارد تا بتواند حرکت بیداری خود را به جامعه منتقل کند. باید در تقویت بنیه فکری خود تلاش کند و پرچمدار مطالبه از مسئولین باشد. در این مسیر میتوان گفت: جنبش دانشجویی مسیر دشواری در پی دارد و هنوز تا رسیدن به جایگاه اصلی راه در پیش دارد. جریانی که بتواند خود را از بند تعلقات جناحی برهاند و پرچمدار احقاق حق باشد.