سرویس فرهنگی جوان آنلاین:در پنجمین روز از جشنواره فیلم فجر سه فیلم «خون خدا» ساخته «علی عباس میرزایی» ، «طلا» به كارگرداني «پرویز شهبازی» و فيلم «شبی که ماه کامل شد» ساخته «نرگس آبیار» در سینما «ملت» برای اهالی رسانه و منتقدان اکران شد. روز پنجم شلوغترین روز جشنواره تا به امروز بوده است و نمایش فیلم «شبی که ماه کامل شد» مخاطبان را در بحت و حیرت فرو برد.
در ذيل نگاهي كوتاه به دو فيلم «طلا» و «شبي كه ماه كامل شد» انداخته ايم.
طلا (پرویز شهبازی)
عیار ۱۴
«شهبازی «از فیلم سازان مورد پسند منتقدان سینمایی است. حتی اگر فیلم بدی، چون «مالاریا» بسازد.شهبازی در فیلم جدیدش باز سراغ نسل جوان رفته است. پیش درآمد طولانی فیلم برای رسیدن به گره اصلی جد از اینکه حوصله مخاطب را سر میبرد باعث میشود فیلم بی هدف و بی مایه باشد. یکی از مولفهها و نکات برجسته اکثر فیلمهای شهبازی شناخت خوب و توام با پژوهش و تحقیق از نسل جوان بود که در «نفس عمیق» و «دربند» شاهد آن بودیم. اما به نظر میرسد شهبازی با بالا رفتن سنش شناختش از دغدغهها و مشکلات و چالشها نسل جوان امروزی کمرنگ و پرت و پلا شده است. داستان فیلم درباره چند دوست است که قرار است برای راه اندازی رستوران با هم شراکت کنند.
فضا سازی بین شخصیتها و رابطه شان به شدت کهنه، باسمهای و نچسب درامده است به طوری که انگار اینها فقط روز فیلمبرداری دور هم جمع شدند و بعدش رفتهاند پی کارشان. کوچکترین احساس و عمق و شخصیت پردازی در فیلم وجود ندارد.
«طلا» شاید از لحاظ کارگردانی فیلم خوش ساختی باشد، ولی در فیلم نامه پر حفره و گافهای است که یکی از پس دیگری خود نمایی میکنند. فیلمساز هیچ کدام مطلقا هیچ کدام از شخصیت هارا به سرانجام نمیرساند. همه چیز در سطح میماند. وقتی فیلم ساز نمیخواهد یا نمیتواند مسولیت شخصیت هایش را بپذیر این یعنی شارلان بازی.
پایان بندی کار به سبک سریالهای ترکی «کلید اسرار» روند فیلم را از بین میبرد و نشان میدهد فیلم ساز از ابتدای امر هم دستش خالی بوده است. طلا روایتگر جامعهای از هم پاشیده لجام گسیخته بی هدف و بدون متر و معیار است که هیچ راه گریزی جز مرگ در آن نیست.
«طلا» برای شهبازی به نسبت فیلم قبلی اش رو به جلوتر است ولس تا فیلمهای نفس عمیق و دربند فاصله زیادی دارد.
شبی که ماه کامل شد (نرگس آبیار) غافلگیری بزرگ
فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» را میتوان غافلگیری جشنواره دانست. فیلمی از نرگس آبیار، که در سینمای ایران با آثاری مانند «شیار ۱۴۳ «و «نفس» شناخته میشود. آبیار در «شبی که ماه کامل شد» از فضای دوران جنگ تحمیلی فاصله گرفته و موضوع ملتهبی را دستمایه کار قرار داده است.
یکی از تفاوتهای آثار آبیار با سایر فیلمسازان مولف در سینمای ایران، در خوب قصه گفتن آبیار است. در شبی که ماه کامل شد، فیلمساز، داستان واقعی را در قالب یک نگاه زنانه به و البته با تم پر رنگ امنیتی دستمایه کار قرار داده است. نرگس آبیار، تجربه متفاوتی را در پرداختن به پدیده مذموم تروریسم تکفیری رقم زده است و از این بابت از تجربههای قبلی سینمای ایران در نزدیک شدن به تفکرات تکفیری، یک گام جلوتر است. شاید اگر در «امپراطور جهنم»، سعی شده نقش عربستان در شکل گیری گروههای تندرو و تروریسم تکفیری به نمایش درآید و ابراهیم حاتمی کیا در «به وقت شام» سراغ جنایات داعش در سوریه رفته است، نرگس آبیار داستانی را از دل سرزمین ایران بیان میکند، داستانی که مستند است و برای بیننده شوک آور! بخشی از داستان فیلم «شبی که ماه کامل شد» در پاکستان میگذرد. در حدود نزدیک به ۱۴۰ دقیقه فیلم فرایند تکفیری شدن یک جوان عاشق پیشه به تصویر کشیده میشود و حرکت دوربین در کوچه و پس کوچههای شهرکویته به القای حس ترس از خشونت بدون عریان تروریسمی که جامه دین پوشیده را بیشتر میکند.
شبی که ماه کامل شد، در کارنامه سینمای استراتژیک ایران نمونه مشابهی ندارد و آبیار با این فیلم، استانداردهای سینمای ایران را در پرداخت به این موضوع ملتهب ارتقا داده است.
تا امروز که نیمی از سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر را پشت سر گذاشتهایم، فیلم «شبی که ماه کامل شد» با نمایش خیره کننده اش، نشان داد که از اغلب آثار این دوره یک سر و گردن بالاتر است و به احتمال زیاد در شب اختتامیه جشنواره، بارها نام این فیلم را خواهیم شنید.