جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، به بازخوانی و بررسی فراز و فرودهای پرونده هستهای ایران در دو دهه اخیر پرداخته است. این پژوهش به دست محمدهادی توکلپور کوخدان انجام شده و مرکز اسناد انقلاب اسلامی به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در معرفی این کتاب به نکات پی آمده اشارت برده است:
«بررسی تاریخ تحولات بینالملل نشان میدهد به رغم برتری و پیشدستی کشورهای بزرگ در تأمین منافع و آمال استعماری خود در لابهلای معاهدات و اسناد بینالمللی، تلاشهای کشورهای مستضعف، خواه در قالب تلاشهای گروهی و انفرادی، از نتیجه و دستاورد خالی نبوده است. تصویب میثاقهای بینالمللی، حقوق اقتصادی و سایر تحولات دهه۶۰ و ۷۰ و موقعیت کشورهای غیرمتعهد تا حدودی پیشرفتهای کشورهای مستضعف را نمایان کرد؛ پیشرفتهایی که چندان به مذاق قدرتهای استکباری خوش نیامد. پرونده هستهای ملت ایران که نماد دیگری از ایستادگی و صلابت انقلابی این مردم است، از ابعاد مختلف حائز اهمیت و قابل بررسی است: تلاشهای خستگیناپذیر دانشمندان هستهای و جوان ایران، همت و کیاست سیاستمداران، ایستادگی و صبر مؤمنانه ملت ایران در برابر تحریمها و تهدیدها و... صفحات تاریخ انقلاب را از صلابت و شور مؤمنانه لبریز کرده است. با توجه به ضرورت و جایگاهی که انرژی هستهای برای کشورمان داشته است، به خصوص اینکه یکی از وسایل مهم تحقق چشمانداز ۲۰ ساله نظام است و با عنایت به نوع برخورد مجامع رسمی بینالمللی از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل با پرونده هستهای ایران در این تحقیق برآنیم تا رفتار ایران را در مورد فعالیتهای هستهای خود، بر اساس اصول کلی حقوقی، معاهدات بینالمللی، منشور سازمان ملل متحد، اصل عدالت و انصاف و به خصوص اساسنامه آژانس انرژی اتمی و معاهده ان. پی. تی مورد نقد و تحلیل قرار دهیم تا با اثبات حقانیت آن چرایی مقاومت و ایستادگی خود را مشخص و آن را تداوم بخشیم. از آنجا که یکی از دلایل نوع برخورد قدرتهای هستهای با مسئله هستهای ایران به چرایی و چگونگی تشکیل سازمانها و نهادها و همچنین مفاد قوانین و مقررات تصویب شده در این زمینه برمیگردد، در بخش اول این نوشتار به نقد و بررسی شکلگیری این مقررات و همچنین اهداف و ویژگیهای آن پرداختهایم تا علاوه بر آشکار نمودن نیت کشورهای غربی در این خصوص، حقوق و تعهدات جمهوری اسلامی ایران و به تبع آن نحوه تعامل ایران با این سازمانها و پیمانها در این بین مشخص شود. همچنین با توجه به اینکه حقوق بینالملل به دلیل صبغه سیاسی مبنای شکلگیری آن به سختی میتواند بیتوجه به مسائل سیاسی رشد و نمو یابد و به خصوص اینکه در مورد پرونده هستهای ایران، کشورهای غربی از ابعاد حقوقی آن کاسته و بیشتر مسائل سیاسی را در آن دخیل کردهاند. در بخش دوم، فعالیتهای هستهای ایران و شکلگیری پروندهآن در همین فضا، ضرورت دانش هستهای برای ایران و نقش و اهدافی که کشورهای تأثیرگذار در این پرونده داشتهاند، مورد ارزیابی قرار میگیرد. در بخش سوم نیز به طور خاص به مسائل حقوقی مربوط به پرونده هستهای ایران در تعامل با آژانس، کشورهای اروپایی و شورای امنیت پرداخته تا مباحث تصویب شده در قطعنامههای شورای حکام علیه ایران از جمله الزام ایران به تصویب پروتکل و مشروعیت ارجاع پروندهی هستهای ایران به شورای امنیت و در ادامه قطعنامههای شورای امنیت، مورد تحلیل واقع گردند....»