فرنگيس شريفيباستان*
طبق دیدگاه روانشناسان بزرگ اگر فردی از قدرت اراده برخوردار باشد، معتاد نمیشود، پرخاشگری نمیکند، دزدی نمیکند و... اما روانشناسانی هم هستند که بحث غریزه را در این زمینه مطرح میکنند که مورد نقد نیز قرار گرفته است. عوامل مخاطرهآمیز مصرف مواد به طور کلی شامل عوامل فردی (استعداد ارثی، دوره نوجوانی، صفات شخصیتی چون صفات ضداجتماعی، پرخاشگری، اعتماد به نفس پایین، اختلالهای روانی مثل افسردگی اساسی و... نگرش مثبت نسبت به مواد و موقعیت مخاطرهآمیزی چون ترک تحصیل، بیسرپرستی و...)، عوامل بینفردی و عوامل محیطی (عوامل مربوط به خانواده، تأثیر دوستان، عوامل مربوط به مدرسه، عوامل مربوط به محل سکونت) و عوامل مخاطرهآمیز اجتماعی (قوانین، بازار کار، مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعی) است.
هیجانطلبی و گرایش به اعتیاد
ویژگیهای شخصیتی از جمله هیجانطلبی، از عوامل سببشناختی مهم در گرایش به سمت مواد و حتی سوءمصرف مواد به شمار میروند. انسانها از لحاظ میزان هیجانطلبی با هم تفاوت دارند و هیجانطلبی بالا گاهی اوقات افراد را به سمت استفاده از مواد مخدر و... میبرد. هیجانطلبی به صورت صفتی تعریف شده است که ویژگی آن جستوجوی هیجان و تجربه متنوع، تازه، پیچیده و جدید و میل به خطرهای بدنی، اجتماعی و مالی به خاطر خود این تجربهها است.
اختلال در حلقه خانواده، همسالان و مدرسه
بر اساس این دیدگاه میتوان گفت یک آدم سالم در طبقه شهری با میانگین مردم، تحت فشار سه گروه همسالان، خانواده و مدرسه است و معتقدند ریشه اعتیاد در نوجوانی ریخته میشود و نوجوان توسط این سه محیط کنترل میشود و به هر دلیل اگر این سه طبقه تضعیف شود، فرد را مستعد اعتیاد میکند. برای مثال در صورتی که مدرسه ضعیف باشد، معلمان کارآمد نباشند، مدیر و ناظم خوبی نداشته باشد و... یک طرف این مخروط بههم میخورد یا خانواده که صبح تا شب دعوا دارند، با هم صحبت نمیکنند، یکدیگر را درک نمیکنند یا نبود مهارتهای بینفردی، همه اینها مستقیماً به اعتیاد منجر نمیشود بلکه به خرابی این حلقه منجر میشود.
وقتی شما بیشفعال هستی دوستانت شما را طرد میکنند، مدرسه رهایتان میکند، یا اگر افسرده باشید، دوستانتان شما را نمیخواهند. یا هوش پایین، اختلالات تکانهای، اختلالات یادگیری و به طور کلی هر عاملی که این سه مورد را خراب کند منجر به گرایش فرد به سمت اعتیاد میشود اما هنوز وارد اعتیاد نمیشود و در مرحله دوم وقتی این حلقه تضعیف شد فرد حرکت میکند به سمت حلقه جدیدی که در آن همسالان معتاد هستند. فرد را از مدرسه اخراج میکنند و بیرون از مدرسه با چند همسال معتاد در پارک آشنا شده و باب دوستی و رفاقت ریخته میشود و به صورت امتحانی هم که شده، مواد مصرف میکند.
پس نه افسردگی، نه بیشفعالی و... مستقیماً منجر به اعتیاد نمیشود، بلکه دلیلش خراب کردن این حلقه است. بنابراین اگر من خیلی تکانهای هستم سریع با پدرم دعوایم میشود و میزنم بیرون از خانه که دعوایم نشود، این مرحله اول و مرحله دوم گرفتار محیط آسیبزننده میشوم و پای دوستان فریبدهنده باز میشود، بنابراین یک فرآیند دو مرحلهای اتفاق میافتد.
شکستن حلقه و رفتن به جمع همسالان ناباب
نیاز نیست که همه موارد گفته شده با هم وجود داشته باشد بلکه فقط یک گروه همسال کافی است. یک کاهش تعلق خاطر به مدرسه، فرد را به سمت اعتیاد میبرد و این موضوع پاسخ ما به این سؤال را میدهد که چرا بچههایی که دست بزن دارند معتاد هم میشوند چون وقتی شما کتککاری میکنی، دوستانت را از دست میدهی و دوستان خوبی نداری و در مدرسه با بچههای اوباش دوست میشوی و آنها هم همه چیز را با هم دارند. بنابراین نوجوان را به هر قیمتی اجازه ندهیم از مدرسه خارج شود، او نباید دوستانش را از دست بدهد و... حتی اگر مجبور به دادن امتیازات فراوان به مدرسه و سایر این مراکز شد.
تابآوری موجب دوری از اعتیاد میشود
تابآوری سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است. به بیانی دیگر توانمندی فرد در برقراری تعادل زیستی- روانی در شرایط خطرناک است و تابآوری به نوعی در انسانها القا میشود و انسانها باید در سطح مناسبی از استرس قرار داشته باشند (رنج بهینه استرس). میزان بالای استرس ممکن است فرد را به سمت اعتیاد بکشاند و از طرفی کمبود استرس هم فرد را معتاد میکند، چراکه تابآوری فرد را خوب پرورش نمیدهد. وقتی من توان و قدرت مقابله با مسائل و مشکلات را نداشته باشم، خیلی سریع برای از بین بردن موقعیت استرسزا به انواع مواد مخدر پناه میبرم، اما در صورتی که فرد در طول زندگیاش با سطح مطلوبی از استرس مواجه شود، به تدریج توانایی سازگاری با محیط را مییابد و به عبارتی به نوعی توانمندسازی میرسد. به همین دلیل بحث تابآوری یکی از عناصر اصلی پیشگیری است.
کدام برنامههای پیشگیری مؤثر است؟
برنامههای پیشگیری باید به افزایش عوامل محافظتکننده و کاهش عوامل خطرزا بپردازد. عوامل محافظتکننده ارتباطات بینفردی، کنترل هیجانی، آرامش و... را بالا میبرد اما عوامل خطرزا پرخاشگری، افسردگی، بیخوابی و... را کاهش میدهد.
وقتی صحبت از مواد میشود باید تمام موارد دخیل حتی سیگار را در نظر بگیریم. برنامه پیشگیری باید در فرد ایجاد مقاومت در برابر عرضه کند. فرد را توانمند کند و به افزایش توانمندیهای اجتماعی فرد بپردازد و فرد خودش توانمند شده باشد و اگر موادی پیشنهاد شد، نگیرد. به اصلاح نگرش افراد بپردازد در دو سطح اصلاح نگرش در میزان پذیرش و میزان فراگیری.
میزان پذیرش به نگرش افرادی اشاره دارد که کاملاً این موضوع که مواد مخدر برای مثال در فلان جا فراوان است پذیرفتهاند و میزان فراگیری به نگرش افراد بستگی دارد در مورد اینکه مصرف فلان ماده مخدر چقدر گسترده یا محدود است؟ در جوامعی که مصرف مواد نهتنها ارزش تلقی نمیشود، بلکه جزئی از آداب و سنن جامعه و یا نشان تمدن و تشخص و وسیله احترام و پذیرایی است، مقاومتی در برابر مصرف مواد وجود ندارد و سوءمصرف و اعتیاد شیوع بیشتری دارد. برنامههای پیشگیری باید جنبه تعاملی داشته باشند و باید والدین را درگیر کند و برنامه آموزشی متکی بر خانواده بوده، به دفعات و مدت طولانی باشد.
* روانشناس باليني