سرویس سبک زندگی- نرگس محمدی (روانشناس): ما انسانها احتیاج داریم که هیجانهای خود را کنترل کنیم. تنظیم هیجان بهتدریج صورت میگیرد. کنترل نکردن هیجان بهتدریج باعث به وجود آمدن پرخاشگری خواهد شد. پرخاشگری از لغت لاتین aggredior ریشه میگیرد که به معنای حمله کردن یا نزدیک شدن به چیزی است. در معمولترین تعریفی که از پرخاشگری وجود دارد، پرخاشگری به عنوان یک رفتار قصورمندانه در نظر گرفته میشود که با وارد کردن آسیب به شخص دیگر یا کسب امتیازاتی از سوی شخص دیگر همراه است. آسیب حاصل از پرخاشگری اشکال مختلفی دارد که میتواند از آسیبهای روانی، شناختی و هیجانی گرفته تا جراحتهای بدنی یا قتل در نوسان باشد. گاهی به جای واژه پرخاشگری واژه خشونت به کار گرفته میشود، اما گستره آسیبهای روانی و جسمانی خشونت بیش از پرخاشگری است. اغلب خشونتهای خانگی نسبت به کودکان و همسر تبعات و مجازات قانونی در پی دارد. البته شدت این مجازاتها و فرهنگهای مختلف متفاوت است. بهعلاوه اینکه دامنه خشونت و رفتارهای خشونتآمیز از محدوده روابط بین فردی فراتر رفته و فرهنگها و گروهها و اقوام را هم در بر میگیرد. خشونت بین گروهها و اقوام اغلب سازمانیافته و توأم با برنامهریزی قبلی است. البته اختلاف نظرهای زیادی درباره عمدی بودن یا نبودن پرخاشگری وجود دارد و جنبههای اساسی پرخاشگری اثرات مخرب و آسیبزایی است و هدف نهایی پرخاشگری ضرورتاً وارد کردن آسیب به فرد دیگر نیست.
پرخاشگری؛ معضلی جهانی
در معنی گسترده، پرخاشگری به هرگونه اظهار خودرقابتی در تعامل اجتماعی اطلاق میشود که توأم با وارد کردن آسیب یا جراحت (تهدید حرف، آسیب فیزیکی یا حتی محروم کردن) به فرد دیگر است. در پدیدهای تحت عنوان جابهجایی، پرخاشگری میتواند به هر جهت معطوف شود؛ یعنی هدف پرخاشگری میتواند موجودات زنده یا اشیا باشد. پرخاشگری یک مفهوم منفرد نیست، بلکه مفهومی چندگانه است که دارای معانی متعدد بوده و ممکن است بر اساس زمینههای کارکردی، انگیزشی و فیزیولوژیکی آن یا حتی بر اساس موقعیتی که در آن رخ میدهد تشخیص داده شود. برای تحلیل پرخاشگری نیاز به یک رویکرد بین رشتهای داریم. اگرچه رشتههای علمی متفاوت هر یک با روش خاص خودشان با پرخاشگری سر و کار دارند، اما باید به این نکته نیز توجه داشته باشیم که پرخاشگری اشکال متفاوت دارد. امروزه خشونت و پرخاشگری به عنوان یک معضل بزرگ جهانی در نظر گرفته شده و آثار مخرب و جسمانی آن در سطوح فردی و اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. امروزه ریشه بسیاری از جرائم، نابسامانیها، انحرافات و حتی جنگها را باید در پرخاشگری و خشونت جستوجو کرد.
پرخاشگری، عامل انحطاط و سقوط آدمی
در دیدگاه اسلام خشونت و پرخاشگری عامل انحطاط اخلاقی و سقوط معنوی بسیاری از جوامع، گروهها و افراد است. جنگ، تجاوز، ترور، تخریب، ضرب و جرح، قتل و... از مصادیق بارز این جنبه از طبیعت و رفتار انسان به شمار میآید. جنگ، خشونت و پرخاشگری عامل از بین رفتن بسیاری از تمدنها، فرهنگها، جوامع و انسانها است. درواقع میتوان گفت: پرخاشگری عامل انحطاط و سقوط انسان است.
اسلام درباره علل و عوامل و همچنین چگونگی بروز پرخاشگری و شیوههای کنترل آن رویکرد گسترده و همهجانبهای دارد و به تناسب موقعیت و نوع پرخاشگری دستورالعملهای متفاوتی را برای مقابله با آن پیشنهاد کرده است. در نگرش اسلامی، ریشه بسیاری از اختلافها و تعارضهای توأم با پرخاشگری را میتوان فاصله گرفتن و دوری از توحید حقیقی دانست. ضعف در روابط اجتماعی، عدم رعایت حقوق دیگران، خارج شدن از حد اعتدال و گرایش به افراط و تفریط از مصادیق دور شدن از فطرت پاک انسانی است.
تدابیر و اقدامات پیشگیرانه اسلام در زمینه تعدیل و کاهش بروز پرخاشگری از پشتوانه عقیدتی و عملی نیرومندی برخوردار است. رشد در سایه تعالیم دینی اسلام و توسل به قدرت لایزال الهی زمینه آرامش روحی افراد را فراهم ساخته و طرح موضوع معاد و زندگی پس از مرگ به عنوان بهترین ساز و کار تعدیل و کنترل پرخاشگری و خشونت در جنبههای فردی و اجتماعی تلقی میشود.
تعارض به معنای خشونت نیست
معنای خشونت و تعارض یکی نیست، همان گونه که صلح به معنای عدم تعارض نیست. در حقیقت ممکن است تعارضهای مختلف بدون خشونت وجود داشته باشد و حتی عدم خشونت ممکن است به عنوان یک سلاح راهبردی و تاکتیکی در تعارضات مهم مورد استفاده قرار گیرد و هرگونه تعارض با خشونت حل نمیشود. وجه تمایز خشونت و پرخاشگری در پیامدهای حاصل از این دو است.
مصائب خشونتهای جمعی
هم خشونت و هم پرخاشگری پیامدهای منفی و آسیبزای بسیاری دارند. آسیب بدنی و روانی به فرد قربانی وارد میکنند، اما در بیشتر موارد رفتارهای خشونتآمیز جنبه کیفری پیدا میکنند. بهعلاوه خشونت در اشکال وسیعتری مانند خشونت جمعی اتفاق میافتد و اثرات منفی آن در مقایسه با پرخاشگری گستردهتر و مخربتر است، مانند زمانی که خشونت نسبت به اقوام، فرهنگها و گروههای خاص اتفاق میافتد و ممکن است به شکل قتل عام، شکنجه، ترور یا جنگ بین ملتها آشکار شود که اغلب توأم با برنامهریزی قبلی دقیق بوده و سازمانیافته و همراه با هنجارشکنی است.
خشونتهای جمعی پیامدها و نتایج عمیق در جوامع بشری بر جا میگذارد. برخی از این پیامدها عبارتند از: آواره کردن جمعیتها، تخریب شبکههای اجتماعی و اکوسیستم، سوءاستفاده از انسانها و عدم امنیت و نابود کردن تمدن افرادی که در جنگ شرکتی ندارند، افزایش مرگ و میر کودکان، شیوع بیماریهای واگیردار، افزایش ناتوانیهای فیزیکی و همچنین افزایش بیماریهای روانی.
نسخه اسلام برای درمان پرخاشگری
مهمترین گام در زمینه دستیابی به صلح، آرامش و امنیت عمومی، تبیین این مسئله است که هیچ گونه ژن و ساختار زیستی خاصی برای بروز پرخاشگری و خشونت و تجاوز در انسان وجود ندارد و حصول امنیت و آرامش و صلح بر اساس اصول علمی امکانپذیر است. اساسیترین اقدام به منظور پیشگیری و کنترل پرخاشگری، ایجاد و تقویت این باور مهم است که پرخاشگری امری غیر قابل اجتناب نبوده و تحت تأثیر هرگونه عاملی، حتی عوامل زیستی، قابل کنترل است. وجه ذهنی پرخاشگری به اصطلاحاتی مانند خشم، خصومت، غضب و... متمرکز میشود که به لحاظ شدت و ضعف متفاوت هستند. در حقیقت ریشه و خاستگاه این نوع برخورد از منظر قرآن دوری از توحید حقیقی است.
انسان اگر از توحید حقیقی دور شود از نظر شخصیتی از حالت تعادل خارج میشود و رفتاری در پیش میگیرد که خداوند متعال در تبیین رفتار منافقان بهروشنی تصویرسازی کرده است. برای درمان این عدم تعادل تنها راه چاره تقویت پایههای ایمانی و توحیدی است. خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید، سوره مبارکه حجرات، آیه شریفه ۷، میفرماید: «و بدانید رسول خدا در میان شماست، که اگر در بسیاری از امور رأی شما را پیروی کند خود به رنج و زحمت میافتید ولیکن خدا مقام ایمان را محبوب شما گردانید و در دلهایتان نیکو بیاراست و کفر و فسق و معصیت را زشت و منفور در نظرتان ساخت. اینان به حقیقت اهل صواب و هدایتند.»
بر اساس این آیه علاقه و میل به ایمان و همچنین نفرت از گناه در سرشت انسان نهاده شده و نه تنها خداوند سرشت آدمی را با عقیده به مبدأ آمیخته و خداخواهی و کمالجویی را در نهاد او سرشته است، بلکه قلوب و دلهای آدمیان را بهخوبیها آراسته و فطری بودن انزجار از عصیان پرخاشگری و فسق و بدی را در انسان مورد تأیید قرار میدهد. به گونهای که به طور ناخودآگاه روح انسانی به سوی فضائل جذب میشود. بنابراین انسان بر پایه فطرت پاک و سلامت روانی به دنیا میآید. حالات فساد، خشونت، جرم، بزه و دیگر بیماریهای روحی و روانی در او عارضهای غیراصیل است. از این رو اساس دعوت پیامبران بر مبنای فطرت توحیدی اخلاق فطری است.
از نگرش اسلام جهان دارای آفریدگاری حکیم و داناست که برخوردار از جمیع صفات کمالیه و پیراسته از هرگونه نقص و کاستی است و در هنگام رحمت ارحمالراحمین در عرصه قهر و انتقام اشدالعاقبین است، اما رحمت او بر غضبش پیشی دارد. در نگرش اسلام اصل غلبه رحمت در نظام تکوین و تشیع مشاهده میشود. انسان و جهان برآیند فیض و رحمت عام و مطلق الهی است. او عالم و آدم را بر اساس جود و رحمت خود آفریده و همه شرایط را برای کمال فراهم ساخته است. از این رو حکمت و رحمت الهی اقتضا کرده که فزون بر ارائه بهترین برنامههای تربیتی در موارد لزوم با تشریع احکام به ظاهر قهرآمیز (که چیزی جز غلبه رحمت تجلی قهرگونه الطاف بیکران نیست) انسان، جاوید و ابدی میشود.
قرآن تحت عنوان مکانیسم و سازگاری رفتاری و عقلی به موضوع پرخاشگری اشاره کرده است. افراد وقتی با نگرانی و استرس رو به رو شده یا در شرایط اضطرابآور قرار میگیرند، واکنشهای متفاوتی برای مقابله با شرایط و تخلیه هیجانات خود نشان میدهند که ماهیت این واکنش همچون شخصیت آن متفاوت است. قرآن به واکنش پرخاشگرانهای در حوزه ارتباطات غیر فردی (کلامی و غیر کلامی) تحت عنوان غیبت و سخنچینی، تهمت، افترا، توهین، ناسزاگویی، تمسخر و... اشاره میکند. برخی از مصادیق رفتارهای پرخاشگرانه که در اسلام مورد نهی قرار گرفته است نیز شامل این موارد میشود: انتقام، غضب، تمسخر، عیبجویی، سخنچینی، ناسزا، بدزبانی، کینه، خصومت، ظلم، تعدی، نزاع، کشمکش، جنگ و...